بوسه بر دست جنایتکار و تکلیف روحانی
دیدگاه نو: در اینهفته تصویری در رسانه های مختلف منتشر شد که موجب شرمساری آقای روحانی است. البته من که سالها هم کلاس با حسامآشنا بوده ام نیز از دیدن این تصویر ، خجالت زده شدم. ظاهزا مشاور رئیس جمهور برای ابراز ارادتبه یک” احمدِ مردم ستیز” در مجلس ختم همسر علمالهدی شرکت کرده اما فرصت را غنیمت شمرده و از دستبوسی ” احمد ایرانستیز دیگر ” نیز لذت برده است. اینکه اصولا دستبوسی در ملا عام و در مقابل دهها دوربین امری پسندیده است یا مذموم ، موضوع این یادداشت نیست. علاقه های شخصی حسامآشنا و هر دستبوس دیگر نیز به خودشان مربوط است . اما در موضوع اخیر ، بحث به دستبوسی ختم نمی شود. احمد جنتی سال ها نماد رد صلاحیت های غیر منصفانه و خلاف قانون بوده است. پس از فوت آیت اله خمینی ، با دسیسه چینی مشترکاکبر هاشمی رفسنجانی و علی خامنه ای ، نظارت استصوابی به روند بررسی صلاحیت کاندیداهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی اضافه شد که البته در بیست و هشت سال گذشته ، مرتباً نقش این پدیده در تعیین لیست نهایی کاندیداهای نمایندگی مجلس پررنگ تر شده است.
همانگونه که اشاره شد توطئه گر اصلی در تبدیل نقش انتخاباتی شورای نگهبان به نظارت استصوابی ، هاشمی رفسنجانی و علی خامنه ای بودند اما در تمام این سال ها، احمد جنتی همواره به عنوان نماد تضییع حق ملت از طریق اعمال نظارت استصوابی شناخته شده است. نظارت استصوابی و عوامل ابداع و اجرای آن را نماد تضییع حق ملت می دانم زیرا ثمره این نظارت ، تشکیل مجالسی مرعوب و حضور نمایندگانی فاسد و مجیزگو در دوره های مختلف مجلس شورای اسلامی بوده و امکاننظارت قانونمند و سالم بر دستگاههای حکومتی را از بین برده است. مجالس هفتم ، هشتم و سکوت شرم آور قاطبه نمایندگان آن دو مجلس در برابر فسادهای گسترده در دولت احمدی نژادرا می توان از مصادیق اصلی ” تشکیل مجالس مرعوب و فاسد” دانست. پیامد دیگر نظارت استصوابی، حذف بسیاری از عناصر کاردان و مدبر از لیست کاندیداهای نمایندگی مجلس بوده که موجب تضعیف مجلس شورای اسلامی در عرصه قانونگذاری – برای اداره بهینه کشور – شده است و نقش جنتی در این عرصه نیز غیر قابل انکار است.
اما رسوایی های جنتی به مباشرت او در خیانت نظارت استصوابی محدود نمی شود. او از بهار سال هشتاد و چهار تا پایان دومین سال از دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ، از مهمترینتبلیغ گرانبرای وی و یکی ازاصلی ترینحامیان او بود. از دروغپردازی و داستان سرایی های مسخره برای ” آسمانی جلوه دادن انتخاب احمدی نژاد ” تا ” الهام گونه دانستن مکاتبات رئیس جمهور محبوب رهبر” و نیز توصیه برای درجنامه های خجالت آور او در کتاب های درسی ، از دیگر عوامل معروفیت مضاعف شیخ احمد جنتی در سالهای اخیر بوده است. علاوه بر موارد فوق ، تاکیدات مکرر جنتی بر لزوماعدام سران جنبش سبز و توصیه به بهره گیری از الگوی دادگاه موسولینی برای اعدامبدونمحاکمه کروبی و موسوی ، از دیگر بدنامی های اوست.
همه اینها نشانمی دهد که احمد جنتی ، فقط بکپیرمرد نود و یک ساله چسبیده به قدرت نیست. او سمبل انواع خیانت و جنایت علیه ملت است. گماشتناو به ریاست مجلس خبرگان برای انتقام گیری از مردمتهران هم نشان می دهد او از مهره های ویژه رهبر جمهوری اسلامی است. پس چگونه می توان در برابر دهها دوربین ، بر دست او بوسه زد؟ لبان مشاور رئیس،جمهور بر همان دستی بوسه زد که رد صلاحیت هزاران انسان شریف را امضا کرده است. حسام الدینآشنا سعی کرد دلی را به دست آورد که مالامال از کینه ملت است. دستی که بوسه گاه مشاور روحانی شد همان دستی است که اخیرا بیانیه ای صریح و شفاف در انکار ” مشروعیت بخشی مردم به حکومت” امضا کرد. پس نمی توان بوسه اخیر را آنگونه که آشنا گفته ” بوسه بر دست اساتید ” نامید یا مطابق تفسیر غیر اخلاقی او از این دستبوسی ، بر سر ملت ایران منت گذاشت که به خاطر ” راه افتادن کارهای مردم ، دستبوسی،انجام شده است”.
اکنون نوبت حسن روحانی است. او چندی قبل ، همکارانخود در دولت نخست را به سه دسته ” همراهان ، نیمه همراهان و غیر همراهان ” تقسیم کرد. نوع برخوردروحانی با ایندستبوسی شرمآور، میزان صداقت او را آشکار خواهد ساخت . اگر میزان هماهنگی با خواسته های مردم، معیار ارزیابی روحانی برای شناسایی همراهاناز ناهمرهان باشد قاعدا در دولت دومنباید جایی برای آشنا وجود داشته باشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.