11.07.2017

خرید و فروش کودکان؛ با کامیون یا اشانتیون

ایران وایر: درهای کامیون نارنجی حمل گوشت در اتوبان «مدرس» تهران باز می شود و به ناگهان چشم های سرنشینان ماشین های پشتی حدود 50 کودک کار را می بینند که در هم لولیده اند. تصمیم می گیرند با پلیس تماس بگیرند اما پلیس 110 به این گزارش پاسخ می دهد: «خب چیه؟ الان چی می خوای شما؟»
تماس با آگاهی و سازمان بهزیستی و دیگر ارگان های مسوول هم بی فایده می ماند. کودکان بی هیچ مداخله ای می روند تا سرنوشت شان در کوچه پس کوچه های شهر گم شود.

«فاطمه دانشور»، عضو شورای اسلامی شهر تهران بارها درباره خرید و فروش کودکان، قاچاق اعضای بدن آن ها و گم شدن‎شان در محله های تهران خبر داده است. بیش تر این کودکان، والدین فقیر یا معتادی دارند که گاه هیچ وقت دنبال یافتن فرزندان خود هم نمی روند. به گفته او، در بسیاری از موارد، اعضای بدن این کودکان قاچاق شده و بعد از مدت ها، جسد برخی از آن ها در بیابان ها بدون کلیه و چشم رها می شود.

دانشور پیش تر هم نسبت به خرید و فروش و قاچاق اعضای بدن کودکان هشدار داده بود. او دو سال پیش به خبرنگاران گفته بود در حاشیه های شهر تهران کودکان با قیمت 100 هزار تومان فروخته می شوند و برخی از این موارد در بیمارستان ها اتفاق می افتد. با وجود تماس های مکرر مددکاران بیمارستان ها با سازمان بهزیستی اما هیچ اقدامی در این خصوص انجام نشده است.

فقر مالی و اعتیاد دلیل اول فروش کودکان اعلام شده است؛ چه دختران فراری که ناخواسته باردار شده اند و به دلیل ممنوعیت سقط جنین در ایران، تن به فروش فرزندان خود می دهند و چه مادران کارتن خواب و معتاد که در روابط زناشویی یا برای تهیه مواد تن به هم‎خوابگی داده اند اما از پس تامین هزینه معیشت نوزادان خود بر نمی آیند. خریداران اما دو گروه عمده را تشکیل می دهند؛ خانواده های نابارور یا متکدیان که کودکان را برای کار یا گدایی خریداری می کنند.

فرآیند اجرایی فرزندخواندگی در ایران مستلزم هماهنگی میان ارگان های مختلفی است که گاه سال ها به طول می انجامد و به هیچ کجا هم نمی رسد. در این پروسه، سازمان بهزیستی، اداره سرپرستی قوه قضاییه، نیروی انتظامی، مراکز درمان ناباروری و سازمان پزشکی دخیل هستند؛ آن هم در کنار فهرست طولانی انتظار برای دریافت کودک. در این مسیر، برخی از خانواده های نابارور روی به خرید نوزاد یا کودک می آورند.

طبق آمار سازمان بهزیستی، سالیانه بین 800 تا یک هزار کودک به فرزندی سپرده می شوند، در حالی که 23 هزار کودک در خانه های کودک و نوجوان سازمان بهزیستی هستند که «سرپرست با صلاحیت و موثر» ندارند. 87 درصد از این کودکان، بد سرپرست نام گرفته اند.

گزارش های بسیاری وجود دارد که نشان می دهند بسیاری از نوزادانی که به فروش می رسند، به گدایان سپرده می شوند تا دل رهگذران را به درد آورده و دست به جیب شان کنند. گاه بدن این نوزادان برای دردآورتر شدن قصه هایشان، خشونت های خریدار را متحمل می شود؛ چشم هایی که نابینا می شوند و بدن هایی که با آتش می سوزند. هرچه ظاهر کودکان آسیب دیده تر باشد انگار پول بیش تری به جیب سردسته آن ها می رود.

قیمت این نوزادان و کودکان تا پنج میلیون تومان هم می رسد. دخترها یک میلیون تومان بیش تر از پسرها قیمت دارند و خانواده های نابارور باید پول بیش تری برای خرید آن ها بپردازند. نوزادان و کودکانی که برای گدایی در نظر گرفته می شوند، قیمت کم تری دارند. در بسیاری موارد هم اعضای بدن آن ها قاچاق می شود یا برای گدایی ماهیانه اجاره داده می شوند.

اما کودکانی که از خانواده های معتاد خریداری می شوند، گاه نوزادانی گرفتار اعتیاد هستند که مادرانشان هنگام بارداری و پس از آن مواد مخدر مصرف کرده اند. در نتیجه، دچار بدن هایی ضعیف یا بیمار هستند. این نوزادان عمر چندانی ندارند و گاه بدون گذر از کودکی، در آغوش گدایان یا خریداران جان می سپارند.

در سال 1385 اصفهان یکی از پر سر و صداترین پرونده ها را در این خصوص داشت. در آن سال، باندی در این شهر کشف شد که برای هفت سال به خرید و فروش کودکان مشغول بود. در آن باند یک پزشک، سه ماما، سه پرستار و دو کارمند ثبت احوال فعالیت می کردند. ماماها فروشنده و زوج های نابارور را شناسایی می کردند و زنان باردار در کلینیک شخصی پزشکِ این گروه بستری می شدند. کارمندان ثبت احوال نیز شناسنامه های کودکان را به اسم خریداران صادر می کردند. قیمت هر نوازد در آن پرونده، 10 میلیون تومان ذکر شده بود که یک میلیون تومان به فروشنده ها می رسید.

به گفته اعضای آن باند، بیش تر مشتری ها از اهالی کشورهای خلیج فارس بودند که اغلب هم تقاضای نوزاد دختر داشتند.

برخی گزارش های دیگر حاکی از خرید و فروش کودکان در شهرهای مرزی و جنوب ایران است. دلالان، این کودکان را گاه تا پنج میلیون تومان خریداری می کنند و سپس به کشورهای عربی خلیج فارس می فرستند. در برخی موارد، دختران تا سن بلوغ نگه‎داری می شوند و سپس به ازدواج خریدار در می آیند.

اما کودکان اجاره ای حکایت دیگری دارند. آن ها هر روز صبح جمع آوری شده و در محله های مختلف شهرها رها می شوند. این کودکان موظف هستند در طول روز مبلغ مشخصی را از شهروندان گدایی کنند و اگر نتوانند این مبلغ را تهیه کنند، ناچار به کارهای دیگری می شوند؛ از کار در کارگاه های غیرقانونی تا هم خوابگی با صاحبان کار.

به گفته مددکاران این کودکان، پرونده هایی هم وجود دارد که این دختران به ازای فروش بیش تر الکل و مواد مخدر، به خریداران پیشنهاد داده می شوند. تن و بدن آن ها جایزه ای است برای خریداران نمونه که گاهی هم در ازای این هم خوابگی اجباری، به کودکان یک شیشه لاک یا یک وعده غذایی می دهند.

عامل این خشونت ها بر کودکان در بسیاری موارد، خود خانواده ها هستند که برای تامین هزینه زندگی یا تهیه مواد مخدر، فرزندانشان را برای کار به خیابان می فرستند اما پس از اطلاع از سوء استفاده های جنسی، حاضر به پذیرفتن آن ها نیستند. آبرو در این جا بالاتر از سرنوشت کودکان است. در نتیجه، یا آن ها را برای همیشه در خیابان ها رها می کنند یا می فروشند.

در میان کودکان خیابان و کوچه پس کوچه ها که نه شناسنامه ای دارند و نه گاه نام پدر یا مادرشان را می دانند، گروهی هم مهاجرند. بیش تر آن ها تبعه های افغانستان هستند و برای کسب درآمد به ایران فرستاده شده اند.خیلی از آن ها در خانه های تیمی به همراه یک سرپرست که گاه تنها چند سالی از آن ها بزرگ ترند ، زندگی می کنند و مورد آزار و اذیت های فیزیکی و جنسی قرار می گیرند.

بنا به گزارش کمیسیون حقوق بشر افغانستان، قاچاق کودکان به ایران در سال های جاری بیش تر از 10 درصد افزایش داشته است.

«انستیتو جنگ و صلح» نیز در گزارشی مربوط به سال 2011 خبر داد این کودکان پس از جمع آوری توسط ماموران، مدتی در کمپ ترانزیت برای پس فرستاده شدن نگه‏داری می شوند و بدون دریافت وعده ای غذا مجبور به کار هستند. برخی از این کودکان در حالی به افغانستان برگردانده می شوند که خانواده هایشان در ایران هستند و هیچ کس را در مقصد ندارند.

تا پیش از سال 1381 هیچ قانونی به مقابله با خرید و فروش کودکان در ایران نپرداخته بود. در آذر ماه آن سال، مجلس شورای اسلامی با تایید شورای نگهبان، «قانون حمایت از کودکان و نوجوانان» را به تصویب رساند که در ماده 3 آن هر گونه خرید، فروش، بهره کشی و به کار گیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق، ممنوع و مجازات مجرمان برای جبران خسارات تنها شش ماه تا یک سال زندان یا جزای نقدی از یک تا دو میلیون تومان تعیین شده است.

در کنار این قانون، مسوولان طرح های ضربتی را هم اجرا کرده اند؛ به عنوان نمونه، مناطق «خاک سفید» و «اتابک» تخریب شدند تا بلکه دیگر مکانی برای خرید و فروش کودکان وجود نداشته باشد. طرح هایی مثل عقیم سازی زنان کارتن خواب هم در مجلس شورای اسلامی مطرح شد اما هیچ کدام از این طرح ها به آن چه بر سر این نوزادان و کودکان می آید، پایان نداده اند. آن ها هم‎چنان در کوچه پس کوچه ها یا بر سر چهار راه ها مشغول گدایی هستند، با وجود سن کم به کار مشغول شده اند یا گاه بدن های زخم خورده شان در اطراف شهر پیدا می شود. شب های بی ستاره این کودکان یکی پس از دیگری می گذرد بی آن که کودکی را تجربه کنند. بدن های آن ها به ناگاه در دستان بزرگ‎سالان بالغ می شود و در کامیون های حمل بار، جا به جا می شوند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates