دادخواهى اعدامهاى دهه شصت را به رسميت بشناسيد!
ایران وایر: اعدام مخالفان و منتقدان سیاسی نظام جمهوری اسلامی از همان سال نخست روی کار آمدن این حکومت آغاز شد
پنجاه نفر از خانوادههای اعدامشدگان دهه شصت که در ایران زندگی میکنند، در ادامه پیگیری آنچه در این دهه بر عزیزانشان گذشت، در نامهای خطاب به عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل، از او خواستند تا در همکاری با گروه کاری ناپدیدشدگان قهری در شفافسازی سرنوشت نامعلوم گروهی از کشتهشدگان بکوشد. باز هم مرداد ماه رسیده است و داغی آن تابستان ۶۷ خود را به رخ میکشد.
اعدام مخالفان و منتقدان سیاسی نظام جمهوری اسلامی از همان سال نخست روی کار آمدن این حکومت آغاز شد. آنها در دادگاههای چند دقیقهای بدون حق دفاع از خود، محاکمه و کشته شدند. تا آنکه در تابستان ۶۷، چند روز پس از پذیرش قطعنامه سازمان ملل مبنی بر پایان جنگ ایران و عراق، بیش از ۴۵۰۰ نفر از آنها با وجودیکه محکومیت برخیشان به اتمام رسیده بود، اعدام شدند و بدنهایشان بدون اطلاع خانوادهها در گورهای دستهجمعی خاوران آرام گرفت. قبرستانی که هنوز هم از جانب جمهوری اسلامی مورد هجوم قرار میگیرد یا بر آن محدودیتهایی وضع میشود.
حالا بعد از سه دهه، همچنان خانوادههای کشتهشدگان از محل دفن عزیزانشان بیاطلاع هستند و مدام با تهدیدها و فشارهای امنیتی مواجه میشوند. فرا رسیدن تابستان در کنار پررنگ شدن وقایع دهه شصت در روزمرههای جمهوری اسلامی، باعث شده که پنجاه نفر از آنها با نامهای واقعیشان دادخواستی تحویل گزارشگر ویژه سازمان ملل بدهند.
در بخشی از این نامه، به دادخواستهای پیشین خانوادههای کشتهشدگان اشاره شده است. دادخواستی که برای اولین بار در دی ماه ۱۳۶۷ خطاب به حسن حبیبی، وزیر وقت دادگستری نوشته شده بود و خواستههایی که همچنان هم بیپاسخ مانده؛ مثل تعداد و اسامی اعدامشدگان، وصیتنامههای قربانیان، محل دفن و تاریخ اعدام کلیه کشتهشدگان و تاریخ محاکمه، مدت زمان آن و دلیل محاکمههای دوباره.
این خانوادهها به دلیل مغایرت رفتار جمهوری اسلامی با اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول قانون اساسی ایران، علیه مسوولان آن واقعه، اعلام جرم کردهاند و خواستار آن شدهاند که عاملان آن کشتار بازداشت و در دادگاهی علنی، محاکمه شوند. امضاکنندگان همچنین خواستار موافقت جمهوری اسلامی با بازدید هیات بینالمللی برای بررسی وضعیت زندانهای ایران و مذاکره آنها با زندانیان سیاسی و خانوادههای دیگر قربانیان شدهاند.
البته پیگیریهای خانوادههای اعدامشدگان بعد از آن دهه هم ادامه داشت. آنها مشابه این دادخواست را در آذر ماه ۱۳۷۷ برای محمد خاتمی، رییسجمهور وقت ارسال کرده بودند. همچنین نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی نوشته شد تا «چرایی و چگونگی بازداشتها و اعدامها، جرایی و چگونگی محاکمات غیرعادلانه و غیرعلنی و اینکه چرا خانوادهها از حق دانستن محل دفن عزیز کشته شده خود و نشانهگذاری و مراسم آزادانه و حق شکایت محروماند؟» روشن شود. پیگیریهایی که البته هیچ پاسخی از جانب مسوولان به همراه نداشت.
منیره برادران، محققی که در دهه شصت زندانی بود و بارها مورد شکنجه قرار گرفت در گفتوگو با ایرانوایر ضمن یادآوری سالها پیگیری خانوادههای اعدامشدگان به فشارهایی اشاره کرد که آنها هنوز هم متحمل میشوند. به گفته او در این مدت فشارها و تهدیدها بیشتر هم شده است: «در سالهای اخیر مساله دهه شصت بیشتر مطرح شد. حتی از جانب بخشهایی از حکومت که از قدرت فاصله گرفتند و از این موضوع انتقاد کردند. دهه شصت ابعاد گستردهتری در ذهن مردم پیدا کرد و از همینروی، فشارها هم بیشتر شد.»
در بهمن ماه ۱۳۸۷ قبرستان خاوران با بولدوزر در هم کوبیده شد تا دیگر نشانههایی که خانوادهها بر قبر عزیزانشان لحاظ کرده بودند، ناپدید شود. گورستانی که البته هیچوقت مشخص نشد چه کسی کجای آن دفن شده است. گورستانی که منتقدان حکومت را گروهی در دل خود جای داده است. ورود خانوادهها به این گورستان تا چندین سال ممنوع شده بود.
طبق گفتههای برادران، بازجویی، دستگیری، عکسبرداری و شناسایی خانوادههای کشتهشدگان همراه تهدیدهای تلفنی از قبل شروع شده بود و طی این سالها بدون ذرهای تغییر ادامه پیدا کرده است: «اگرچه امروز جامعه درباره دهه شصت و کشتار ۶۷ حرف میزند اما متاسفانه خانوادهها و آنچه بر ایشان گذشت، فراموش میشود. در حالیکه فراموش نشدن آن فاجعه به همت همین خانوادهها بستگی داشت اما خانوادهها را منزوی کردند در حالیکه تا وقتی آنها هستند، همچنان این زخم باز است.»
در بخش دیگری از نامه به عاصمه جهانگیری، خانوادههای کشتهشدگان از روزگار خود نوشتهاند: «ما که از برگزاری مراسم آزادانه یادبود در خانههامان محروم هستیم، این گورستانِ متروک و بی نشان را میعادگاه خود قرار دادهایم و در آن جا جمع میشویم تا یادشان را زنده نگاه داریم، ولی با یورش مدوام ماموران و خشونت آنها، ما را از این حق ساده نیز محروم کردهاند، ولی با ایستادگی ما برای حضور در خاوران، دائم با اذیت و آزار و تهدید و احضار و بازداشت توسط ماموران انتظامی و امنیتی روبرو بوده و هستیم. آنها بارها از برگزاری مراسم یادبود کشته شدگان در گورستان خاوران و منازل شخصی ما جلوگیری کردند یا به گورستان خاوران و خانههای ما هجوم آوردند و در این رابطه بسیاری از خانوادههای کشته شدگان را تهدید، بازداشت و یا از کار اخراج کردهاند و این وضعیت هنوز هم ادامه دارد.»
آنها همچنین از «بنبست ناامیدکننده» حرف زدهاند که عامل آن از یکسو سیستم قضایی و امنیتیـسیاسی جمهوری اسلامی است و سوی دیگر آن سیستم حقوق بینالملل قرار دارد که راهی مناسب برای طرح دادخواستهای آنها ندارد.
دهه شصت تا مدتها یکی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی به حساب میآمد. کسی را یارای سخن گفتن از آن نبود. تنها خانوادههای کشتهشدگان بودند که یاد آنها را زنده نگه داشته و همواره از دادخواهی سخن میگفتند. اما در سالهای اخیر این سکوت شکسته شده است. چه در سینما، چه سخنان رهبر جمهوری اسلامی و مسوولان و چه حتی کاندیداتوری ابراهیم رییسی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶. مسالهای که با انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری و گفتوگویش با اعضای هیات مرگ، برای بسیاری افشا یا دوباره مطرح شد.
برادران در تحلیل چرایی شکسته شدن این سکوت معتقد است جمهوری اسلامی از خفقانی که بر این مساله ایجاد کرد، پاسخی نگرفت: «آنها میخواستند فاجعه دهه شصت فراموش شود. با گذشت زمان اما این مساله بیشتر مطرح شد. حتی جوانانی که در آن دهه کودک بودند یا اصلا به دنیا نیامده بودند در جنبش سبز از دهه شصت پرسیدند. حالا همین مسوولان از آن کشتار بیشرمانه دفاع میکنند.»
به عنوان نمونه آیتالله خامنهای تیرماه سال جاری ضمن ستایش از فیلم «ماجرای نیمروز» که روایتیست تحریف شده از بازداشت سران سازمان مجاهدین خلق، به عوامل آن گفته بود: «انشاالله یک کاری هم برای آقای لاجوردی بکنید. ایشان از آن شخصیتهایی است که شایسته است بر ایشان کار انجام شود.» اسدالله لاجوردی رییس سابق زندان اوین و یکی از متهمان در پرونده اعدامهای سیاسی دهه شصت است.
برادران معتقد است در سالهای اخیر موضعگیری مسوولان نظام جمهوری اسلامی درباره وقایع دهه شصت، به طرح دوباره آن کمک میکند حتی اگر «فلاحیان به دفاع تمامقد بایستد یا فیلم ماجرای نیمروز به نمایش درآید. نتیجه آن را در انتخابات دیدیم که بخش بزرگی از مردم در رایگیری شرکت کردند تا ابراهیم رییسی که در آن اعدامها نقش پررنگی داشت، رییسجمهور نشود.» اما به باور او یکی دیگر از اهداف طرح چندباره کشتار دهه شصت به دلیل «ارعاب» و آگاهانه صورت میگیرد: «وقتی صحبتهای فلاحیان را میشونید که با بیشرمی میگوید همه آنها باید کشته میشدند یا وقتی خامنهای از بزرگی لاجوردی تقدیر میکند، یعنی سایه و روح او همچنان وجود دارد. نامزدی رییسی در کنار همه اینها نشان میدهد که دهه شصت هنوز تمام نشده و میخواهند بگویند باز هم میتواند تکرار شود. این موضعگیریها در حالی اتفاق میفتد که مردم ناراضی دیگر به این حکومت اعتماد ندارند.»
خانوادههای اعدامشدگان در پایان نامهشان به عاصمه جهانگیر خواستهاند تا «حق ما برای دادخواهی به رسمیت شناخته شود تا بتوانیم برای روشن شدن موارد فوق، شکایتهای قانونی خود را پیگیری و یا شکایتهای جدید خود را بدون نگرانی از پیگرد و اذیت و آزار نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، به سازمانهای مربوطهی در داخل کشور تحویل دهیم و موارد را تا رسیدن به نتیجهی قابل انتظار در وضعیت موجود، پیگیری نماییم.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.