جوشکار بهایی در پیاده رو
ایران وایر: عکسهای ارسطو اسدی که توسط یک مشتری گذری گرفته شده، درحالی که در حاشیه پیاده رو در حال جوشکاری است در فضای مجازی دست به دست می شود.
«ارسطو اسدی» یک شهروند بهایی است که در نوشهر زندگی می کند. او پس از پلمب شدن مغازه جوشکاری خود توسط نیروی انتظامی، در پیاده رو مشرف به مغازه اش سفارش مشتری ها را انجام میدهد. ارسطو امیدوار است تا پیش از فرارسیدن زمستان و فصل بارندگی، مغازهاش را فک پلمب کنند چون کارش در زمستان به دشواری خواهد کشید.
آبان ماه سالی که گذشت، در یک روز تعطیل مذهبی بهاییان، بیش از 90 واحد صنفی این اقلیت مذهبی توسط دفتر دادستان کل مازندران و دفتر «فرق و مذاهب» و با عاملیت اداره اماکن نیروی انتظامی استان بسته شد.
حالا عکسهای آقای اسدی که توسط یک مشتری گذری گرفته شده اند، درحالی که در حاشیه پیاده رو در حال جوشکاری است، در فضای مجازی دست به دست می شوند. او میگوید برای معیشت خانوادهاش مجبور شده است در پیاده رو کار کند: «یازدهم آبان سال ۹۵ و روز تعطیلی مذهبی ما بود و من به همراه همسرم برای دیدار با دو فرزندم رفته بودم تهران که همسایهها زنگ زدند و گفتند مغازه ات توسط اداره اماکن پلمب شده است.»
در این ماجرا فقط ارسطو اسدی غافلگیر نشده بود، 90 مغازه دار دیگر هم شرایط مشابهی دارند. «عرفان» یکی از آن ها است: «آنها پیش از بستن مغازه، نه حکمی به من نشان دادند نه تا آن روز تذکری دریافت کرده بودم. اصلا حدس هم نمیزدم که درگیر چنین مشکلی بشوم.»
ارسطو اسدی از سفر که برمی گردد، به همراه همکارانش به مراجع قانونی مراجعه می کند تا علت را بفهمد؛ از دادستانی گرفته تا فرمانداری و نیروی انتظامی. حتی پیش امام جمعه شهر و به دفتر رییس دادگستری استان مازندران هم می روند. اما استانداری حاضر نمی شود آن ها را بپذیرد و حرف این مغازه دارها را گوش بدهد. برای همین هم به تهران می روند و به نهاد ریاست جمهوری، وزارت کشور و کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی. اما جواب روشنی نگرفته اند و هیچ دری به روی آن ها تا امروز گشوده نشده است.
همسایه ها به شکل خودجوش برای مغازه دارهایی که محل کسب آن ها بسته شده، استشهاد می نویسند و به فرمانداری می برند. مردم می نویسند از این روند خوشحال نیستند و پیگیر مشکل می شوند. همه آنها از وضعیت پیش آمده برای همشهری های خود اظهار تاسف می کنند.
عرفان می گوید: «حتی یک نفر از مردم عادی در مورد بسته شدن محل کسب من و بقیه دوستان بهایی اظهار خوشحالی نکرد.»
او این امر را نشان دهنده بلوغ عقلی مردم می داند و این که آن ها می دانند باورها و اعتقادات هر کسی باعث نقض حقوق انسانی او نمی شود.
ارسطو اسدی تا اسفندماه سال گذشته تمام تلاش خود را برای حل قانونی ماجرا انجام داده و در نهایت از نوروز امسال برای تامین معاش خانوادهاش ناچار شده است جلوی مغازه خود کسب و کارش را شروع کند: «زندگی آسان نیست و من مجبورم کار کنم. مشتریهایم هم مراجعه میکنند. به هر حال، سخت است و در این روزهای تابستانی که گرما بیداد میکند، مجبورم زیر آفتاب بایستم. اما نمیدانم زمستان که شد، زیر بارندگی و سرما باید چه طور این مسیر را ادامه بدهم.»
آن ها تا مدت ها حتی نمی دانسته اند مرجع پلمب کردن مغازه هایشان کدام نهاد بوده است. عرفان می گوید: «من نمیفهمم چرا باید ما را در وضعیت بد اقتصادی قرار بدهند؟ حتی تا قبل از انتشارنامه دادستانی در فضای مجازی، من در این مورد کوچکترین اطلاعی نداشتم تا این نامه محرمانه منتشر شد. همه دوایر دولتی به ما گفتند دادستان ساری به ما دستور داده است. نه کسی پروندهای برایمان تشکیل میدهد، نه اعلام جرمی شده است. کلا زیر بار ماجرا نمیروند. به هر حال، دوایر دولتی هم طبق دستوراتی که از قبل به آنها اعلام شده، عمل میکنند. در واقع، آنها هم گناهکار نیستند بلکه مامورند و معذور.»
اغلب این مغازه دارها منبع درآمد دیگری نداشته و در شغل دیگری مهارت ندارند. تقریبا همه آن ها سرپرست چند عائله هستند. ارسطو مسوول تامین معاش یک خانواده چهار نفره است: «من همیشه سعی کرده ام به همشهریهایم خدمت کنم. حالا در آستانه 50 سالگی چه کار جدیدی را شروع کنم؟»
او نمی داند تا کی قادر خواهد بود به این وضعیت ادامه دهد: «ما به دادستان محترم نوشهر گفتیم اگر جرمی واقع شده، به ما اعلام کنید. در این شرایط، اداره اماکن موظف است در طول یک هفته پرونده برای ما تشکیل دهد، تفهیم اتهام کرده و نزد قاضی بفرستد. آن ها باید بگویند طبق چه جرمی ما مشمول مجازاتی مثل پلمب شدن محل کسب خود هستیم؟ واقعا نمیدانم جرمم چیست. آنها میگویند پروندهای در هیچ شعبهای در مورد شما وجود ندارد. حتی رییس دادگستری استان مازندران به من گفتند هیچ سابقهای از شما در سیستم کامپیوتری ما وجود ندارد و برگردید شهر خودتان چون ما از شما هیچ نمیدانیم.»
عرفان که با مشکل مشابه ارسطو اسدی مواجه شده است، می گوید با مراجعه به مراکز مربوطه، از آنها درخواست شده تا یک تعهدنامه بدون سربرگ و نامشخص را امضا کنند. در این تعهدنامه قید شده است که آن ها اجازه ندارند در طول ایام تعطیلات مذهبی بهاییان، محل کسب و کارشان را تعطیل کنند. در متن این تعهدنامه بدون سربرگ که مشخص نیست توسط چه مرجعی تدوین شده، آمده است: «چنانچه بنا به دلایلی غیر از تعطیلی رسمی کشور، قصد تعطیلی واحد کسب خود را داشته باشم، متعهد و ملزم میشوم حداقل یک هفته قبل به واحد اماکن عمومی و انتظامی شهرستان اعلام و در صورت موافقت آن مرجع محترم، نسبت به تعطیلی مغازهام اقدام نمایم. در غیر این صورت و با مشاهده عمل خلاف متن تعهدنامه، برابر با ضوابط و قوانین با اینجانب برخورد شود.»
عرفان میگوید: «دانستن این که ما به چه مرجعی تعهد میدهیم، حداقل حق انسانی ما است. باید معلوم شود که ما از کدام قانون مملکت عدول کردهایم و داریم به کدام اداره تعهد میدهیم. خود این تعهد، نقض کننده آزادی شخصی و فردی و حتی قانون اساسی است.»
پیام برای این مطلب مسدود شده.