داورزنی، سرداری که به اسراییل «گرا» می دهد
ایران وایر: داورزنی زاده و محصول مطلق دولت محمود احمدی نژاد بود اما در دولت «حسن روحانی»، بیش ترین قدرت ممکن را به دست آورد
«محمدرضا داورزنی» معمای مدیریت ورزش ایران و مردی است که طی سال های اخیر به تناقض های گفتاری او عادت کرده ایم. سال 1385 جانشین «محمدرضا یزدانی خرم» در اتاق ریاست فدراسیون والیبال ایران شد. یزدانی خرم به مدت 17 سال (از بهمن ماه سال 1368) ریاست فدراسیون والیبال را برعهده داشت و جدایی او از این فدراسیون شبیه به ماموریت غیرممکن می ماند.
او عضو حزب «موتلفه اسلامی» بود. برخلاف «محمد دادکان»، رییس پیشین فدراسیون فوتبال که سعی می کرد فقط دورادور رابطه ای حسنه با این حزب داشته باشد، محمدرضا یزدانی خرم هیچ ابایی از همکاری نزدیک با این حزب نشان نمی داد.
اوایل دهه 60 خورشیدی به عضویت سپاه پاسداران درآمد اما پس از جنگ ایران و عراق، خودش را بازخرید کرد و فقط به فعالیت های حزبی و بعد مدیریت ورزشی ادامه داد. سال 68 فدراسیون والیبال را به میل خودش به صورت مستقیم از «علی اکبر هاشمی رفسنجانی» طلب کرد. در کنار رابطه نزدیک با حزب موتلفه، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حتی حفظ رابطه خود با جریان های اصلاح طلب و اصول گرا، ارتباطی ویژه هم با دفتر رهبری پیدا کرده بود. مجموعه این دایره وسیع روابط، او را 17 سال در ریاست فدراسیون والیبال صاحب حاشیه امن کرد.
اما سال 85 چهره ای که تا آن روز ناشناخته به نظر می رسید، جای محمدرضا یزدانی خرم را گرفت. «محمدرضا داورزنی» با حکمی از سوی «محمد علی آبادی»، رییس وقت سازمان تربیت بدنی(که بعد به وزارت ورزش و جوانان تغییر یافت)، ابتدا سرپرست و بعد رییس فدراسیون والیبال ایران شد. داورزنی از سرداران سابق سپاه پاسداران به شمار می رفت. او در دهه 60 و در اوج جنگ ایران و عراق، هم قائممقامی تربیتبدنی سپاه را برعهده داشت و هم مسوولیت آموزشهای رزمی سربازان سپاه را. پس از جنگ، بهعنوان مسوول تربیتبدنی سپاه کشوری مشغول به کار شد و سپس در کردستان، سمنان، کرمانشاه و خراسان مسوولیتهای ورزشی و رزمی سپاه و همینطور قائم مقامی لجستیک استانی را برعهده گرفت. داورزنی اما ناگهان سر از فدراسیون سوارکاری و چوگان درآورد. ابتدا دبیر کل این فدراسیون شد و بعد از سال ۱۳۸۰ ریاست فدراسیون سوارکاری را بر عهده گرفت. حضورش در فدراسیون والیبال و نشستن جای یزدانی خرم که تقریبا موفق ترین فدراسیون ورزشی ایران را شکل داد، عجیب به نظر می رسید.
نکته اول این بود که والیبال ایران در یک مسیر صعودی قرار داشت. سال 1383 «روبن آکوستا»، رییس مکزیکی وقت فدراسیون جهانی والیبال، فدراسیون ایران را نمونه ای بارز از توسعه و آینده نگری توصیف کرد. پس لزومی به یک تغییر و جابه جایی نبود.
نکته دوم را می شد در دایره قدرت یزدانی خرم و نفوذ او برای بقا دانست. در حقیقت، یزدانی خرم را برای کنار رفتن از فدراسیون والیبال فریب دادند. خودش در خردادماه سال 94 برای نخستین بار از چگونگی جدا شدن از فدراسیون والیبال به «همشهری تماشاگر» این گونه توضیح داده بود: «من با میل و رغبت خودم کشتی را انتخاب نکردم بلکه علی آبادی به زور من را به سمت کشتی هل داد؛ با این استدلال که والیبال یک مدال دارد و کشتی 14 مدال. به من گفت کشتی مهم تر از والیبال است، برو به فدراسیون کشتی و کاری کن که این ورزش بیش از پیش مدال آور باشد.»
پشت این داستان، تلاشی بود برای حذف نیروهای نزدیک به دولت های خاتمی و هاشمی رفسنجانی. محمد علی آبادی از ابتدای حضورش در پست ریاست سازمان تربیت بدنی، برای حذف کردن محمد دادکان به شکل علنی کوشید.
پرونده یزدانی خرم را با مرور این اتفاقات می بندیم؛ پنج سال ریاست توام با درگیری با سازمان تربیت بدنی و دولت محمود احمدی نژاد. یزدانی خرم به همشهری تماشاگر گفته بود: «دولت احمدی نژاد هیچ نقدی را تحمل نمی کرد و حاضر نبود در این مورد هیچ گذشتی کند. من هم در گفت وگو با روزنامه ارگان مؤتلفه، یک مصاحبه انتقادی از انحصارطلبی دولت در عرصه ورزش داشتم که شخص احمدی نژاد با اطلاع از این قضیه، دستور عزل من را صادر کرد و به بهانه دو شغله بودن، از فضای مدیریت ورزشی دور شدم.»
او در این مصاحبه ادعا کرد وقتی مطلع شد که شخص محمود احمدی نژاد می خواهد رییس فدراسیون فوتبال ایران شود، به دیدار او رفته و رییس جمهوری وقت ایران را از خطرات و تبعات تصمیم خود مطلع کرده است.
برای پروژه حذف یزدانی خرم، به محمدرضا داورزنی نیاز بود؛ مردی که شهریور ماه سال 1386 و پس از قهرمانی تیم ملی نوجوانان ایران در رقابت های جام جهانی، روی خط زنده «شبکه سه» سیما آمد و این موفقیت را فقط به «رهبر» ایران تبریک گفت.
داورزنی زاده و محصول مطلق دولت محمود احمدی نژاد بود اما در دولت «حسن روحانی»، بیش ترین قدرت ممکن را به دست آورد که دایره فعالیت های اقتصادی او را به شکلی چشم گیر بالا برد و موفق شد به یکی از نزدیک ترین مشاوران «محمود گودرزی»، نخستین وزیر ورزش و جوانان دولت حسن روحانی بدل شود. با این حال، وقتی گودرزی از وزارت ورزش رفت و جایش را به «مسعود سلطانی فر» داد، نه تنها قدرتش تنزل پیدا نکرد که حتی به درجاتی بالاتر رسید.
تقریبا می توان گفت هیچ کس نمی تواند آن چه در مغز محمدرضا داورزنی می گذرد را بفهمد. ۲۹ دیماه سال 95، او در کنفرانس خبری خود هرگونه احتمال حضورش در پستهای وزارت ورزش را تکذیب کرده و گفته بود: «پیشنهادهای مختلفی صورت گرفت، چه در دولت قبلی و چه دولت فعلی، ولی باز تمایل دارم در والیبال بمانم. در دورانی که دولت جدید سرکار آمد، چه زمانی که گودرزی وزیر بود و چه حالا با حضور دکتر سلطانی فر، دوستان زیادی برای رفتنم به وزارت خانه ابراز تمایل کردند اما بهشخصه میخواهم در والیبال به اهدافی که دارم، برسم.»
کم تر از 10 روز بعد، یعنی ششم بهمن ماه 95، محمدرضا داورزنی به عنوان معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان از سوی مسعود سلطانی فر انتخاب شد. او در کنفرانس خبری اسفندماه همان سال ادعا کرد که به اجبار و برحسب تکلیف و دستور پست معاونت وزارت ورزش را قبول کرده است. اما اوایل دی ماه در فدراسیون والیبال به معاونین خود گفته بود که قول قطعی معاونت وزارت ورزش را از «بالا» گرفته است.
این «بالا»، فقط ساختمان پاستور نیست. داورزنی ارتباطی تنگاتنگ با سپاه پاسداران و بیت رهبری دارد. اسفندماه سال 95 به روزنامه «خراسان» گفت: «من دو شغله نیستم.»
او در این گفت و گو مدعی شد که سرپرستی فدراسیون والیبال و معاونت وزارت ورزش و جوانان تضادی با هم ندارند و از نظر قانونی، به عنوان شغل محسوب نمی شوند. او البته یکی از مجریان قانون «دو شغله ها» و «بازنشسته ها» در وزارت ورزش ایران هم هست؛ همان قانونی که می گوید مدیران دوشغله حق مدیریت در باشگاه ها، فدراسیون ها و وزارت ورزش را ندارند و مدیران بازنشسته هم باید مجوز لازم را از هیات دولت اخذ کنند. به بهانه همین قانون، «علی اکبر طاهری»، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس را وادار به استعفا کرد در حالی که خودش بازنشسته سپاه پاسداران و یکی از مشاوران در بنیاد مستضعفان.بود.
میل به دیده شدن، خصیصه مدیریتی او است. زیاد حرف می زند ولابه لای حرف هایش حقیقت و دروغ را با هم می آمیزد. گاهی فراموش می کند که چه گفته و همین از او شخصیتی دوگانه در مدیریت ورزش ایران ساخته است. برای نمونه، در پرونده علی اکبر طاهری، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس، صدها نمونه تضاد در جملات او می توان پیدا کرد. دهم خردادماه امسال به «ورزش سه» گفته بود وزارت ورزش و طاهری اختلافاتی بر سر اسپانسر باشگاه پرسپولیس دارند که باید از سوی آقای طاهری حل شود. هجدهم تیرماه خبرگزاری «تسنیم» خبر از بروز اختلافات جدی میان مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و محمدرضا داورزنی بر سر دربی دوستانه در آلمان و اسپانسر «همراه اول» داد. روز هشتم مردادماه به «ایسنا» گفت که سفت و سخت از طاهری و مدیرعاملی او در پرسپولیس حمایت میکند. مهرماه امسال خبر رسید مدیریت وزارت ورزش و جوانان به بهانه بازنشستگی طاهری، حاضر به تمدید مجوز او از سوی هیات دولت نشده است و مدیرعامل پرسپولیس باید استعفا دهد. روز بیستم آبان ماه به خبرگزاری «ایرنا» گفت: «ما هیچ فشاری به آقای طاهری برای استعفا نیاورده ایم.»
یک روز بعد دنیای اقتصاد از قول داورزنی نوشت: «به هیچ عنوان وزارت ورزش در اداره داخلی باشگاه ها دخالت نمی کند.»
اما روز 29 آبان ماه به ایسنا گفت: «وزارت ورزش و جوانان ملزم به اجرای قانون است و فرقی نمی کند که این بازنشسته ها و دو شغله ها رییس فدراسیون باشند یا باشگاه های دولتی. آقای طاهری هم مشمول قانون می شود و وزارت ورزش موظف به برخورد قانونی با مساله ایشان است.»
این فقط گوشه ای از تناقض های گفتاری داورزنی در مورد یک پرونده است. خردادماه امسال ادعا کرد که حرف های «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال در مورد وجود فساد در بخش هایی از فوتبال صحت ندارد و به صراحت گفت که هیچ پرونده یا نشانه ای در این زمینه موجود نیست. روز 28 آبان ماه «علی کریمی» در ادامه فاش گویی های خود در مورد فساد در فوتبال، خطاب به محمدرضا داورزنی در کانال تلگرامی خود نوشت: «آقاى داورزنى، از شما خواهش می كنم گزارشى كه هيات نظارت وزارت ورزش از فدراسيون (فوتبال) تهيه كرده را هم شما و هم وزير محترم ورزش كه خوش بختانه دنبال شفاف سازى در ورزش است، مطالعه كنيد. اين گزارش قبل از شما به دست معاون قبلى، آقای دكتر سجادى رسيده و اتفاق خاصى نيفتاده است.»
کریمی در عین حال با اظهارنظرهای سیاسی و ورزشی خود برای فدراسیون ها دردسر ساخته است. اول بار روز 19 مردادماه در گفت و گو با خبرگزاری صداوسیما گفت: «مسعود شجاعی و احسان حاج صفی به دلیل بازی در مسابقه باشگاه پانیونیوس یونان مقابل تیم مکابی اسراییل، از حضور در تیم ملی فوتبال ایران محروم شدهاند.»
معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان این جملات را در واکنش به بازی مسعود و احسان مقابل تیم اسراییلی به زبان آورد و حتی دایره برخورد با این دو ملی پوش را فراتر از وظایف فدراسیون فوتبال دانست: «طبیعی است که فدراسیون فوتبال و کمیته انضباطی آن تصمیم جدی درباره آینده این دو بازیکن فوتبال بگیرد. اما در حال حاضر، به طور قطع مسعود شجاعی و احسان حاج صفی به تیم ملی فوتبال ایران دعوت نخواهند شد زیرا آن ها خط قرمزها را زیر پا گذاشته اند.»
تهدیدهای داورزنی ابتدا بازتابی گسترده در رسانه های جهان داشت و بعد به واکنش صریح فدراسیون جهانی فوتبال در مقابل فدراسیون ایران رسید. با این حال، داورزنی دست از اظهارنظرهای نامعقول برنمی دارد. پس از آن که علیرضا کریمی مجبور شد برای عدم رویارویی با کشتی گیر اسراییلی، به حریف روس خود ببازد، اتحادیه جهانی کشتی خبر داد که به زودی از فدراسیون کشتی ایران توضیح خواهد خواست.
معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان ابتدا روز 12 آذرماه (یک شنبه) به روزنامه «اعتماد» گفت: «در مورد نامه اتحادیه جهانی به فدراسیون کشتی ایران خبری ندارم چون این موضوع در چارچوب مسوولیتهای وزارت خانه نیست و مسوولیت پاسخ گویی و انجام اقدامات قانونی با فدراسیون کشتی است.»
یک روز بعد ادعا کرد که وزارت ورزش در مساله ورود اتحادیه جهانی کشتی، کنار فدراسیون ایران است. اما روز سه شنبه تیر خلاص را به ورزش ایران شلیک کرد. محمدرضا داورزنی که قاعدتا باید یکی از اجرا کنندگان اصل جدایی سیاست و تبعیض های دینی، نژادی و قومیتی از ورزش باشد، به خبرگزاری تسنیم گفته است: «موضع نظام در قبال صهیونیستها (اسراییلی ها) در طی سالیان گذشته روشن است و این موضوع بحث جدیدی نیست. در 39 سال گذشته همواره در میادین مختلف برای دفاع از مظلومیت دفاع فلسطین، از رویارویی با ورزشکاران آن ها امتناع کردیم و اعتقاد دارم زمینی که با قتل و خون ریزی و اشغال مردم مظلوم بهدست آمده است را به رسمیت نمیشناسیم. این موضوع بحث جدیدی نیست. تعجب میکنم که برخی دوستان فکر میکنند اتفاق جدیدی افتاده است.»
داورزنی شاید براساس گرایش های نظامی خود در دهه 60، سری هم به تحولات منطقه زده و گفته است: «ما اعتقاد داریم منشا اصلی همه بحثهای منطقه مانند اتفاقات یمن، سوریه، عربستان، داعش و تکفیریها به صهیونیستها (اسراییلی ها) ارتباط دارد و همه نسلکشیها و اختلافات مسلمان زیر سر آن ها است و موضع نظام نیز در این مورد روشن است.»
این دومین بار طی چهار ماه اخیر است که معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای وزارت ورزش و جوانان به صورت علنی از ممنوعیت مبارزه ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسراییلی حرف می زند؛ مردی که حالا رویایی مانند رسیدن به پست وزارت ورزش را در سر پرورش می دهد، هم بازنشسته است و هم چند شغله، شاید با هر جمله خود در مورد اسراییل، بیش از قبل ورزش ایران را در منگنه بین المللی قرار دهد.
درحالی که ورزشکاران ایرانی برای مواجه نشدن با محرومیت و تعلیق، در مبارزه با ورزشکاران اسراییلی به بهانه هایی مانند مصدومیت متوسل می شوند، داورزنی به صورت علنی گرای نهایی را داده و گفته است قرار نیست در این زمینه هیچ اتفاق تازه ای بیفتد.
مطالب مرتبط:
مصاحبه مشکوک داورزنی در مورد شجاعی و حاج صفی؛ محروم می شوند!
پیام برای این مطلب مسدود شده.