روح الله زم: ظالمین آگاه باشند، اگر همه افراد خانواده ام را نیز تکه تکه کنند، دست از روشنگری و آگاه کردن مردم از مفاسدتان نخواهم کشید.
قاصدان آزادی:روح الله زم: ظالمین آگاه باشند، اگر همه افراد خانواده ام را نیز تکه تکه کنند، دست از روشنگری و آگاه کردن مردم از مفاسدتان نخواهم کشید.
روح الله زم در واکنش به آزادی برادرش در مطلبی که در کانال شخصی خود منتشر کرد گفت؛ اگر تمایل به معاوضه «مردم در مصیبت و محنت خود» با «بوقلمون سلطان جائر» داشتم، سختی، غربت و تنگدستی را به جان خویش نمیخریدم و آواره دیار غریبی نمیشدم
روز گذشته برادرم که بر سر «هیچ و پوچ» با هجوم نیروهای حفاظت اطلاعات قوه قضائیه به منزل بازداشت شده بود، پس از تحمل صد روز بازداشت موقت از زندان اوین آزاد شد.
وی نیز به مانند دو خواهر بیگناهم، شوهر خواهرم و دختر عمهام، قربانی کینهی بیحد و مرز «شیخ صادق اکال السحت» رئیس «حرامخوار» قوه قضائیه شد. اکنون تنها دختر عمهام در زندان است.
«حرام خوار» گفتم؛ اشارهام به بلوکه کردن اموال مردم و بلاصاحب اعلام کردن آنها توسط «صادقِ سارق» برای ذخیره در ۶۳ حساب بانکی شخصی است که برخلاف روایات صریح ائمه معصومین (علیهما السلام) و آیات متواتر قرآن، ماهیانه ۵۰ میلیارد تومان را برای مصارف نامعلوم سود بانکی (ربا) دریافت میکند.
پس از تهیه پروندههای حرامخواری و رشوهگیری «فاضل لاریجانی» از یکی از معاونان منطقه آزاد کیش، تهیه اسناد زمینخواری «محمدجواد لاریجانی»، تهیه پرونده تجاوز جنسی «سعید طوسی» قاری قرآن به نوجوانان، تهیه اخبار محرمانه ۶۳ حساب بانکی شخصی «صادق لاریجانی» و پرونده جاسوسی «زهرا لاریجانی» برای «اربابِ پدرش» و در اختیار گذاردن این پروندهها برای انتشار در «آمدنیوز»، کینه و حقد «صادق لاریجانی» نسبت به من چنان بالا گرفت که خانوادهی بیگناه یک خبرنگار را قربانی مطامع و هرزگی سیاسی خود کرد. چندینبار پیغام فرستادند دست از افشاگری پروندههای اینچنینی بردار، برو به زندگیات برس. پیغام دادند «آمدنیوز» را همانطور که باز کردی همانطور نیز ببند تا خانوادهات را رها کنیم، به ایران برگرد تا «امان»ت دهیم و به خانوادهات کاری نداشته باشیم، منابع خبریات را طی همکاری با ما فاش کن و دیگر با تو کاری نداریم
از آنجا که شاید تنها یک رابطهی عاطفی نصفه و نیمه، میان «منِ در غربت» و «آنانِ در محنت» باقی مانده، به این نوع فشارها تن نداده و نمیدهم. پدر و مادرم بارها پیام دادند که «این نظام، نظام الهی است»، «ما برای این نظام جان و اعتقاداتمان را فدا کردیم و میکنیم»، «دست از این رویه بردار» و به «آغوش آقا برگرد» و … اما دیدگاه سیاسی من با آنان متفاوت است. «آنان عادت دارند زخم بخورند، سکوت کنند و دم بر نکشند» اما «من زخم بخورم، زخم میزنم و زخم را نیز عمیقتر میکنم.» «آقا»ی آنها در قاموس من یک «سلطانِ مستبد» است و حتی در گفتارهای پیش پا افتادهی اینچنینی نیز، تفاوتها و جدالهای فاحش با خانواده داریم.
شاید اگر زخم ظالمین نمیزدند به سراغ پاشنهی آشیل آنان (رهبری) نمیرفتم و در افشای برخی پروندهها تعلل میکردم، اما وقتی زخم را میزنند، طوری زخم میزنم که حاشیه زخم تا مدتها برایشان قرمز و متورم باقی بماند.
به صادق لاریجانی، [نا] خلفی، اژهای، خطیب، طائب، نجات، نقدی (که اخیرا در هیئت بازماندگان گردانهای کمیل و حبیب در خیابان نیروی هوایی تهران نقشه قتل مرا در ۲۸ صفر کشیده)، دادستان کشور و کلیهی مفسدین میگویم در انتظار دستکم چند طوفان دیگر باشید و یادتان نرود از «روحاللهِ ناخلف» در یک حالت بترسید؛ او زمانی که در سکوت است در حال ایجاد مقدمات یک طوفان است.
گفتهاند پدرت از فشار و شدت استرس ۹ بار دچار سکتهی چشم شده، یک چشمش در حال نابینایی است و با دستور دادستان به تمامی دادسراها ممنوعالورود است. مادر مؤمنهات نیز قلبش از مظالم وارده دچار نقصان شده است، خواهران مؤمنهات نیز هر یک زیر بار ضربتهای امنیتی هستند و بقیه خانواده نیز هر کدام به نوعی دچار محنت.
ظالمین آگاه باشند،اگر همه را نیز تکه تکه کنند، دست از روشنگری و آگاه کردن مردم از مفاسدتان نخواهم کشید. شاید قوه عاقلهتان (شک دارم وجود داشته باشد) از چند طوفان سیاسی و خبری در آیندهای نزدیک به شما بفهماند برای برخورد با «روحالله» یا باید خودش را «سر به نیست» کنید یا به سراغ «علتِ مفسده» بروید نه «معلولِ مفاسد». من اگر تمایل به معاوضه «مردم در مصیبت و محنت خود» با «بوقلمون سلطان جائر» داشتم، سختی، غربت و تنگدستی را به جان خویش نمیخریدم و آواره دیار غریبی نمیشدم. من پاشنهی آشیل دیکتاتوری اسلامی را «آگاهی مردم» یافتهام و «ریزش پایههای خرافات و جهل» را با این آگاهیها میسر میدانم
پیام برای این مطلب مسدود شده.