27.04.2013

احمدی‌نژاد در جنگ با اژدها، با داشتن یک تیر در ترکش

رادیوفرانسه: پیروزی در نبرد انتخاباتی خردادماه تنها شانس احمدی‌نژاد برای پرهیز از سقوط، و تحمل هزینه‌های سنگین، جنگی است که علیه اژدهای حاکمیت آغاز کرده است. نداشتن برنامه راهبردی برای هدایت جنگ و داشتن تنها یک تیر در ترکش، سرنوشت این رویارویی نابرابر را از پیش رقم زده است.

قانون طلائی آغاز هر جنگ داشتن اطمینان خاطر به نتیجه و امید رسیدن به پیروزی در آن است. احمدی‌نژاد بعد از تحمل چند عقب‌نشینی سیاسی در برابر مجلس، قوه قضائیه و رهبر نظام، بدون داشتن شانس پیروزی، انتخابات رییس جمهوری را به صحنه نبرد تازه ای علیه حاکمیت تبدیل کرده است.

رییس زخم‌خورده دولت می‌توانست ماه‌های باقی‌مانده و غیرفعال سیاسی خود را در سکوت سر کرده و به انتظار تشکیل دولت بعدی و تکرار تجربه‌یی بنشیند که پس از رسیدن به قدرت، خود علیه اصلاح‌طلبان شکست خورده تحمیل کرده بود. گروهی از عوامل دولت خاتمی و متهمان به اصلاح‌طلبی، همراه با سبزهای معترض، که همچنان عبور از حاکمیت “ولایت مطلقه فقیه” و جمهوری اسلامی را نفی می‌کنند، نزدیک به چهار سال پس از شکست، هنوز در زندان‌های سیاسی نظام بسر می‌برند. احمدی‌نژاد و عوامل دولت او تافته‌ای جدا بافته از اصلاح‌طلبان و سبزها نیستند و بی‌تردید در صورت شکست، سرنوشت مشابهی را تجربه خواهند کرد.

فرزندان اژدها

اژدهای چندسر حاکمیت از ابتدای حیات به خوردن فرزندان خود مشغول بوده و تا زمانی که قادر به حفظ ماهیت و دمیدن آتش است، آشنایان و غریبه‌های ایستاده در راه را خواهد سوخت. از صادق قطب‌زاده که به حمایت خارجی دلگرم بود تا منتظری که او را “امید امت و امام می خواندند”، پس از قرار گرفتن در راه اژدها، با دادن خون و یا تحمل خفت و خواری طعمه شدند. هاشمی رفسنجانی تازه‌ترین دانه‌درشت نظام است که در راه اژدها قرار گرفته و هزینه‌های آن را با از دست دادن ریاست مجلس خبرگان، حتک احترام و به بند کشیدن فرزندانش فائزه و مهدی، پرداخته است.

محمد خاتمی از معدود عوامل حاکمیت اسلامی ایران است که محدودۀ عمل و تاریخ مصرف خود را تا این لحظه درست تشخیص داده و از قرار گرفتن در راه اژدها پرهیز کرده است.
طی تازه‌ترین واکنش به درخواست طرفداران خام خود برای قرار گرفتن در راه اژدها، خاتمی روز پنجشنبه گفت: “من می‌ترسم! من می‌ترسم که کدورت‌ها بیشتر شود (اژدها خشمگین شود) و رویارویی‌ها افزون گردد و امیدها باردیگر به یاس مبدل شود”.

دو روز پیش از اظهارنظر بی‌پردۀ رییس جمهور سابق در مورد هزینه‌های قرار گرفتن در راه اژدها، حسین شریعتمداری، نماینده علی خامنه‌ای در کیهان و یکی از سخنگویان مورد وثوق نظام با انگیزه تحریک احمدی نژاد گفت: “ما رییس‌جمهور ترسو نمی‌خواهیم”… در همان روز حسن فیروزآبادی رییس ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و یکی از سخنگویان نظامی اژدها، احمدی نژاد را به “مشوش کردن افکار عمومی” متهم ساخت. مطابق قانون نظام ولایت فقیه در صورت محکومیت متهم، جریمۀ این خطا دو سال زندان کشیدن است.

بی شک پس از شکستن حرمت به بند کشیدن “رییس جمهور سابق” به اتهام “تشویش افکار”، سرازیر ساختن اتهام‌های دیگر علیه او آسان تر خواهد شد. اتهام‌های بزرگ مالی که پرونده موسوم به خیابان فاطمی یکی از آنها است، ده سال تصدی اجرایی وی از زمان شهرداری تهران و مفقود شدن میلیاردها تومان دارایی‌های آن، تا “سوءاستفاده از بیت المال برای پرداخت هزینه‌های انتخاباتی” و تعداد بی‌شماری از وام‌های کلان برای براه انداختن “بنگاههای زود بازده” را در بر می‌گیرند.

محمدرضا رحیمی معاون اول کنونی رییس‌جمهور تنها به دلیل حمایت مستقیم احمدی‌نژاد از رفتن به زندان به اتهام سوءاستفاده مادی مصون مانده است. اتهام دیگر او (مشابه علی کردان وزیر کشور گذشته که استیضاح شد) سوءاستفاده از مدرک تحصیلی جلعی در اشتغال دولتی است.

اتهام‌های احتمالی وارده علیه مشائی می‌توانند بسیار سنگین‌تر از رحیمی باشد و از تردید در اصل “ولایت” تا فرقه‌گرایی و الحاد را شامل شوند. احمدی‌نژاد که زمانی اصلاح‌طلبان و سبزها را طعمۀ اژدها ساخته، بیش از هرکس به سرنوشت محتوم خود در صورت شکست طی آخرین نبرد علیه اژدها واقف است.

یک تیر در ترکش

در نبرد انتخاباتی خردادماه، احمدی‌نژاد عمدتا به پشتیبانی مخالفان نظام متکی است. عامل دیگری که رییس بحران‌زدۀ دولت به روی آن حساب گشوده، سرگیجه اژدها و مشغول شدن سرها با یکدیگرند. علی خامنه‌ای که بزرگ‌ترین سر اژدها است به ظاهر ساکت نشسته و در کمین است. سپاه هنوز نیروهای خود را به میدان نکشیده. مجلس در این مرحله، از ایفای نقش تعیین‌کننده محروم است. در صف اصول‌گرایان هماهنگی لازم دیده نمی‌شود و تکلیف نامزد اصلی آنها در رقابت مقدماتی با خودی‌ها هنوز روشن نیست.

احمدی‌نژاد در یک ارزیابی گذرا از وضعیت خود و اژدها به این نتیجه رسیده که می‌تواند مخالفان نظام را با بالا بردن پرچم ملی‌گرایی متمرکز ساخته و با هیاهوی آنها اژدها را بترساند.

طی شانزده سال گذشته تکلیف انتخابات (تا آنجا که به شمارش آراء مردم مربوط بوده) بر اساس “چه نمی خواهیم” آنها رقم خورده است. در سال ١٣٧٦ محمد خاتمی که برجسته‌ترین سابقۀ کاری او وزارت ارشاد بود، در رقابت با نامزد موردعلاقه نظام (ناطق نوری) به پیروزی رسید. تجدید انتخاب او نیز ناگزیر شد اگرچه اژدها حضور دوباره وی را در رأس دولت، مخالف مصالح خود می‌دید. خاتمی حتی پس از استیضاح و به بند کشیدن عبدالله نوری وزیر کشور خود نیز کینۀ اژدها را به دل نگرفت و هرگز خار راه او نشد.

در سال ١٣٨٠ شمار بزرگی از مردم، شکست دادن هاشمی را دهن‌کجی به شاه‌مهرۀ نظام می‌دیدند و از این نگاه، “چه نمی‌خواهیم” مردم بر “چه می‌خواهیم” آنها پیروز شد و احمدی‌نژاد که مانند خاتمی تا چهار هفته پیش از روز اخذ رای مهرۀ قابلی نبود، دست خود را در برابر هاشمی بالارفته دید.

در انتخابات خرداد ماه آینده نیز احمدی‌نژاد با استفاده از تجربه‌های گذشته، بر روی “چه نمی‌خواهیم” و میل مردم به شکست دادن نامزد موردعلاقۀ نظام حساب باز کرده است.
در جمع یاران معدود احمدی‌نژاد تنها اسفندیار رحیم‌مشائی و مجتبی هاشمی ثمره، که مشاور ارشد رییس دولت و پیرو محمدتقی مصباح یزدی است، به پیروزی در برابر نامزد مورد اعتماد نظام قادراند. ثمره که انتخابات دور دوم احمدی‌نژاد را مدیریت کرده، هشیارتر از آن است که در این کارزار خطر کند. از این لحاظ تنها تیر ترکش احمدی‌نژاد در نبرد انتخاباتی خرداد ماه با اژدها اسفندیار رحیم‌مشائی است.

مسئولیت تدارک و مدیریت صحنۀ نبرد را احمدی‌نژاد در مقام رییس دولت و برگزارکنندۀ انتخابات بر عهده خواهد داشت. اجرای قوانین نبرد را از ابتدا تا انتها و از مرحله رد و یا تائید صلاحیت تا تائید برندۀ نبرد، شورای نگهبان برعهده دارد که یار اژدها است. در این مرحله از نبرد نابرابر با اژدها، حتی امکان کشیدن تک‌تیر احمدی‌نژاد از ترکش نیز همچنان در ابهام است چه رسد به داشتن فرصت پرتاب و نشاندن بر قلب اژدها. براستی در تشخیص بلاهت و شجاعت، فاصلۀ قابل‌رویت باریک‌تر از موست!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates