پیام تازهترین فیلم فرهادی: مذهب دیگر کاری برای شما نمی کند
رادیوفرانسه: فیلم “همه می دانند” ساخته اصغر فرهادی محصول کشور اسپانیا به عنوان فیلم افتتاحیه جشنواره کن ۲۰۱۸ با حضور او، بازیگران و عوامل فیلم و همچنین هنرمندان، کارگردان ها، تهیه کنندگان و دیگر مهمانان مراسم افتتاحیه نمایش داده شد. فیلمی که می توان با نادیده گرفتن برخی نقاط ضعف، واجد ویژگی هایی نو در سینمای فرهادی دانست.
اگرچه اصغر فرهادی در نشست خبری این فیلم گفت که دلیل ساخت اثری خارج از ایران، کشف فرهنگ های دیگر و نمایش مشترکات میان فرهنگ های مختلف بوده، اما به نظر می رسد فیلم “همه می دانند” حامل پیامی ست که جز در خارج از ایران امکان ساخته شدن نداشت.
هرچند به نظر نمی رسد با وجود انتقال داستان و فضا به خارج از ایران، این فیلم هم مثل فیلم “گذشته” که در فرانسه ساخته شد، بخت نمایش در ایران را داشته باشد.
داستان فیلم با یک کلیسای کهنه و زنگ آن آغاز می شود و تماشاگر نمی داند کلیسا قرار است چه مفهوم و نقشی در این فیلم داشته باشد. آیا در کلیسا قرار است فقط سکانس های مراسم عروسی نمایش داده شود؟ آیا کلیسا جایی است که شوهر “لائورا” زن اول فیلم با بازی پنلوپه کروز برای بازسازی آن هزینه می پردازد؟
فیلم تا حدودی ویژگی های سینمای فرهادی را دارد. در ابتدای داستان جمعی مشغول ماجرایی شاد و هیجان آور هستند، خواهر “لائورا” قرار است ازدواج کند و او برای شرکت در آن به همراه دو فرزندش از آرژانتین به شهر زادگاهش در اسپانیا آمده است. جایی که تقریبا همه افراد خانواده اش در آنجا زندگی می کنند. حتی عشق قدیمی اش “پاکو” با بازی “خاویر باردم” هم در همین شهر مانده و با زنی دیگر ازدواج کرده است.
ADVERTISING
inRead invented by Teads
در میانه جشن عروسی وقتی همه شاد از این پیوند و از این دور هم جمع شدن هستند، دختر نوجوان لائورا گم می شود و از همین جا بحران آغاز می گردد.
بقیه فیلم تا تقریبا نیم ساعت پیش از انتهای آن به گشتن در پی دختر لائورا می گذرد. پاکو تلاش می کند به او برای اینکار کمک کند و در عوض وقتی شوهر لائورا خودش را از آرژانتین به آنجا می رساند به جای انجام هر کاری، صبر می کند تا خدا مشکل را حل کند چون با ایمانی که به او دارد یقین دارد در این شرایط، تنها و گرفتار نمی ماند. چیزی که برای پاکو به عنوان فردی بی ایمان غیرقابل درک است.
به نظر می رسد بحران فیلم به همین ماجرا ختم می شود و با آنچه در آثار پیشین فرهادی دیده ایم احتمالا با پایانی باز روبرو خواهیم شد که تماشاگر مجبور است حدس بزند پس از پایین آمدن پرده چه بر سر شخصیت ها آمده است.
اما فرهادی این بار راه دیگری را رفته است. بحران واقعی فیلم در واقع در نیم ساعت انتهایی آن آغاز می شود. وقتی که لائورا برای پاکو رازی را فاش می کند. رازی که همه جز خود پاکو از آن خبر دارند. رازی که پاکو را وامی دارد به جای یکجا نشستن مثل شوهر لائورا و انتظار رسیدن مدد از سوی خداوند، کاری برای دختر لائورا انجام بدهد.
پاکو و شوهر لائورا دو شخصیت کاملا متقابل یکدیگر هستند. اولی فردی خودساخته است که کار را از کودکی آغاز کرده و حالا برای خودش صاحب مزرعه انگور و کارخانه شراب سازی شده، و دومی فردی که ایمانش از او به جای عملگرایی، فردی الکلی در گذشته و شخصیتی منفعل و بیکار در حال حاضر ساخته است.
استفاده از تصاویر کارت پستالی و نقش آفرینی ضعیف پنه لوپه کروز
فیلم “همه می دانند” هرچند از فیلمنامه ای محکم بهره می برد که سبب نشاندن تماشاگر پای آن تا انتها می شود، اما به دلایلی هم می تواند برای او خسته کننده باشد. استفاده از تصاویر کارت پستالی و بهره گیری از جلوه های بصری برای جذب تماشاگر شاید در وهله اول جذاب باشد اما در نهایت به آن ضربه می زند.
همچنین پنه لوپه کروز که پیش از این در فیلم های کارگردانان بزرگ از جمله “پدرو آلمادوآر” توانسته نقش زنی گرفتار بحران را با هنرمندی ایفا کند اینبار بیشتر در نقش زنی ظاهر می گردد که در شرایط سخت جز چهره گریان از او چیزی نمی بینید. از زمان گم شدن دختر تا پایان آن، پنه لوپه جز با چنین چهره ای در مقابل دوربین ظاهر نمی شود که با توجه به توانایی های این بازیگر به نظر می رسد این نقشی است که توسط کارگردان برای او تعریف شده است. واکنشی که شاید اوج استفاده از آن در فیلم های دهه هفتاد اروپا بوده و از آن مدت ها گذشته است.
“همه می دانند” در ایران چگونه نمایش داده می شود؟
فرهادی در نشست خبری “همه می دانند” گفت که امیدوار است فیلمش در ایران نمایش داده شود. اما به نظر می رسد او با توجه به شرایط حاکم بر ایران به خوبی می داند که چنین فیلمی در کشور خودش قابلیت اکران عمومی ندارد.
شخصیت مثبت فیلم، سازنده شراب است و در سکانس های مختلف شراب خوردن او و دیگر بازیگران را می بینیم. لباس هایی که بازیگران زن به تن دارند با توجه به زمان وقوع فیلم در تابستان چنان است که برای سانسور آنها باید بخش زیادی از فیلم حذف شود و از آن مهمتر نقش مذهب در این فیلم است. کلیسایی که در ابتدای داستان می بینید در انتها نشان می دهد که هیچ کاری جز برگزاری مراسم ازدواج و درخواست از معتقدان ثروتمند برای کمک به بازسازی آن، کارکرد دیگری ندارد. همچنان که وقتی پاکو، شخصیت بی ایمان فیلم نقش اصلی را در حل مشکل خانواده ایفا می کند، شخصیت مذهبی داستان کاری نمی کند جز ادامه دروغ شانزده ساله خود و در پایان هم می بینیم که کسانی در حال شستن صلیب روی دیوار هستند.
می توان گفت فیلم “همه می دانند” حکایت از خلق دنیایی تازه در سینمای فرهادی دارد. دنیایی که کارگردان برای نمایش آن نه تنها مجبور به تغییر کشور، زبان و فرهنگ داستان شده بلکه برای رساندن پیام خود مسجد را با کلیسا عوض کرده است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.