بیژن خواجهپور: رابطه ایرانیان خارج از کشور با دولت پیچیده شده است
ایران وایر: بیژن خواجهپور: من شک ندارم که ایرانیان خارج از کشور می توانند بخشی از خلا موجودها در مباحث حوزه های عنوان شده را پرکنند.
خواجه پور می گوید: در مورد سیامک نمازی، قاطعانه می گویم که هدف او همیشه کمک به مردم ایران بود و هیچ انگیزه دیگری در سر نداشت.
ایران با بحران جدی اقتصادی روبه رو است. افت شدید ارزش پول ملی و تاثیر منفی موج جدید تحریمهای امریکا علیه ایران، احتمال بروز یک دوره رکود اقتصادی و تشدید بیکاری و تورم را بیش تر کرده است.
در این بین، ایرانیان خارج از کشور که سرمایه عظیمی برای ایران به شمار می آیند، نه تنها هنوز جایگاه درخور توجهی را در معادلات کشور پیدا نکرده اند بلکه با شدت گرفتن مهاجرت و فرار سرمایه ها، به تعداد آن ها اضافه شده است. برای روشن شدن ابعاد این مساله، «ایران وایر» از «بیژن خواجه پور»، کارشناس اقتصادی مقیم وین پرسیده است:
با توجه به شرایط فعلی اقتصاد ایران، آیا می توان از ایرانیان خارج از کشور به عنوان یک مزیت اقتصادی نام برد؟
– من به این پرسش نه از باب فرار مغزها که زیاد راجع به آن نوشته شده بلکه از باب توان بالفعل اقتصادی پاسخ می دهم. جمهوری اسلامی ایران در چشم انداز 20 ساله خود، برنامه دارد که به قدرت اول اقتصادی و تکنولوژیک منطقه تبدیل شود. خود نیز اذعان کرده است که دراین فرایند، به منابع خارجی نیاز خواهد داشت. این منابع یا باید توسط سرمایه گذاران خارجی وارد کشور شوند یا به وسیله ایرانیان خارج از کشور. جالب این جا است که گروه اول هنگامی به طور جدی سرمایه گذاری می کند که گروه دوم، یعنی ایرانیان خارج از کشور نیز فعالیت اقتصادی در کشور بکنند. سرمایه گذاری خارجی در چین هم هنگامی سرعت گرفت که چینی های خارج از چین همراه آن شدند. اما متاسفانه از سوی ایران راهبرد ویژه ای برای جذب توان ایرانیان خارج از کشور دیده نمی شود و بیش تر شاهد دفع این فرصت هستیم.
در حال حاضر دهها ایرانی دو تابعیتی در ایران در بازداشت به سر می برند؛ به نظر شما این پدیده چه تاثیری بر روابط ایرانیان خارج از کشور و دولت ایران دارد؟
– البته ایرانیان خارج از کشور یکپارچه نیستند. ولی به جرات می توان گفت که در این مقطع حساس که ایران به نقش آفرینی همه ایرانیان در امور اقتصادی و روابط بین المللی نیاز دارد، تعداد زیادی از ایرانیان خارج از کشور از ترس بازداشت شدن، به کشور سفر نمی کنند. من البته عقیده دارم که آن گروههای داخل کشور که مسبب این بازداشتها هستند، به دنبال همین نتیجه بودند.
آیا این پرهیز از سفر به ایران واقعا برای اقتصاد کشور هزینه دارد؟
– صد در صد. مهمترین هزینه آن، محروم شدن کشور از بدنه بزرگی از توان اقتصادی، تکنولوژیک وارتباطات ایرانیان خارج از کشور است. اگر از خودمان بپرسیم که فشارها و تحریمهای خارجی به دنبال چه هدفی هستند، میبینیم که هدف آن ها، پسرفت اقتصادی و فنآوری ایران و ایجاد تنشهای اقتصادی و اجتماعی است. من شک ندارم که ایرانیان خارج از کشور می توانند بخشی از خلا موجود در حوزه های عنوان شده را پرکنند. تاثیر منفی بعدی که آن هم به اقتصاد کشور ضربه میزند، خودداری خیلی از شرکت های خارجی از حضور و سرمایه گذاری در ایران است. آن ها می گویند کشوری که با شهروندان خود این چنین رفتار کند، به درد سرمایه گذاری نمی خورد.
اگر بپذیریم که این موارد توسط گروههای تندرو پیگیری میشوند، آیا نباید به نیروهای معتدل کشور کمک کرد؟
– هر ایرانی خارج از کشور باید خودش به این پرسش پاسخ دهد. نظر من و بسیاری از دوستان خارج از کشور این است که مقامات دولتی هم باید مسوولیت بپذیرند و نمی توانند مدام پشت قوه قضاییه و دستگاه های امنیتی پنهان شوند؛ مثلا در مورد «سیامک نمازی»، یکی از اتهامات پرونده او، همکاری در برنامه ریزی سفر هیاتی از «رهبران جوان جهانی»( Young Global Leaders) و بخشی از «مجمع جهانی اقتصاد»( World Economic Forum) به ایران بود. سازماندهی این سفر بر مبنای درخواست کتبی از معاونت رییس جمهوری در امور فنآوری، آقای «سورنا ستاری» انجام شده بود. پس سیامک متهم به نقش آفرینی دربرنامه ای شده که خود دولت دنبال آن بوده است. حال اگر بپذیریم که بخشی از حکومت سیامک را دستگیر می کند تا جلوی این نوع نقش آفرینی را بگیرد، حداقل انتظار باید این باشد که آقای ستاری و حتی خود رییس جمهوری با جرات بگویند که خودشان از افرادی همچون سیامک دعوت کرده بودند. اگر چنین جرات و جسارتی را می دیدیم، امروز حسن نیت بیش تری در قبال دولت وجود داشت. از طرف دیگر، این گونه موارد نشان می دهند که هر کسی ممکن است در رقابت های سیاسی و اقتصادی داخلی قربانی شود. این واقعیت هم اانگیزه ایرانیان خارج از کشور را سلب می کند.
یعنی شما پیشنهاد میکنید که دیگر نباید به عنوان ایرانی خارج از کشور با ایران کار کرد؟
– عقیده دارم که دولت باید اعتماد از دست رفته را دوباره به دست آورد. تنها راه ایجاد اعتماد جدید، آزاد کردن تمام ایرانیان دو تابعیتی است که الان در بازداشت هستند. دولت باید با این مساله فعالانه برخورد کند تا دوباره راه را برای حضور قویترایرانیان خارج از کشور در ایران هموار کند. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دنبال طرح عفو عمومی ایرانیان خارج از کشور هستند ولی چنین طرحی بدون آزاد شدن دوتابعیتی های بازداشت شده هیچ ارزشی ندارد.
پاسخ شما به آن دسته از ایرانیان خارج از کشور که می گویند ایرانیان بازداشت شده خود مقصرند چون با دولت ایران همکاری می کردند و به همان خاطر در بند افتادند، چیست؟
– من جزییات تک تک موارد را نمی دانم. ولی در مورد سیامک نمازی، قاطعانه می گویم که هدف او همیشه کمک به مردم ایران بود و هیچ انگیزه دیگری در سر نداشت. بهترین مصداق این مساله، زحمتی بود که سیامک در سال ۲۰۱۳ کشید تا موانع موجود بر سرراه صادرات دارو به ایران را از سر راه بردارد. گزارش سیامک در اینترنت هست و همه می توانند آن را مطالعه کنند و ببینند که این فرد به عنوان یک ایرانی خارج از کشور چه قدر عرق ملی داشت و چه قدر هزینه کرد. متاسفانه نیروهایی در ساختار قدرت ایران هستند که چون خودشان یاد نگرفته اند به منافع ملی فکر کنند، ظرفیت این که بفهمند دیگران با انگیزه منافع ملی تلاش می کنند را ندارند. هم اکنون و با تشدید تحریم های خارجی کشور، ببینید چه قدر به این نوع فعالیت نیاز داریم که به واسطه تجربه تلخ افرادی مثل سیامک سرکوب می شود.
پس شما معتقدید تا آزادی زندانی های دو تابعیتی، نباید با دولت حسن روحانی تعامل کرد؟
– من می گویم باید از دولت بخواهیم که مسوولیت پذیر باشد و با شجاعت از حقوق افراد بی گناه زندانی دفاع کند و پشت قوه قضاییه پنهان نشود. آقای سورنا ستاری وقتی برای من دوباره قابل قبول است که به عنوان شاهد برود به قوه قضاییه و از سیامک و دیگران دفاع کند. دولتی که شجاعت و جسارت نشان دهد، با حسن نیت بیش تری از طرف ایرانیان خارج از کشور روبه رو خواهد شد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.