خاوران، بهمن امینی و نشر فارسی در تبعید
بیبیسی: امینی اولین بار سال ۱۳۵۱ در جریان اعتراض دانشجویی به سفر نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا به ایران بود که در کوی دانشگاه بازداشت و مدتی زندانی شد. او بار دیگر در سال ۱۳۵۲ به دنبال فعالیتهای گروهی سیاسی از جمله هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق در مشهد بازداشت شد و با اتهام “عضویت در سازمانی با مرام اشتراکی” به زندان افتاد
بهمن امینی که روز جمعه شانزدهم نوامبر پس از یک دوره بیماری در بیمارستانی در شهر لیون فرانسه درگذشت، یکی از ناشران ایرانی مهم کتابهای فارسیزبان در تبعید بود. او طی چهار دهه گذشته، علاوه بر فعالیتهای سیاسی و حقوق بشری و انتشار دهها کتاب از نویسندگان و روشنفکران مطرح ایرانی و افغان، در معرفی تعدادی از نویسندگان جوان و بااستعداد نقشی سرنوشتساز داشت.
از تولد تا زندان
بهمن (تقی) امینی اردیبهشت ۱۳۳۰ در مشهد به دنیا آمد. پدرش آن طور که خودش گفته، به سبک نقالی شاهنامه فردوسی را میخواند و او از همان کودکی با کتاب و ادبیات آشنا شد.
امینی همچنین از نوجوانی به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی علاقه داشت و در دبیرستان در راهاندازی انجمن کتاب و جلسات کتابخوانی مشارکت کرد: “کتاب رستاخیز اندونزی را در سال دوم دبیرستان خواندم.”
در همان دبیرستان بود که به دلیل قرار دادن کتاب “دیکته و زاویه” نوشته غلامحسین ساعدی در کتابخانه مدرسه، مدیر مدرسه او را بازخواست کرد.
بهمن امینی پس از گرفتن دیپلم در رشته ریاضی، تحصیلات خود را در رشته جامعه شناسی در دانشگاه تهران ادامه داد، اما فعالیتهای سیاسی موجب شد که دو بار بازداشت و چندین سال زندانی شود.
اولین بار سال ۱۳۵۱ در جریان اعتراض دانشجویی به سفر نیکسون، رئیس جمهوری وقت آمریکا به ایران بود که در کوی دانشگاه بازداشت و مدتی زندانی شد.
امینی بار دیگر در سال ۱۳۵۲ به دنبال فعالیتهای گروهی سیاسی از جمله هواداران سازمان چریکهای فدایی خلق در مشهد بازداشت شد و با اتهام “عضویت در سازمانی با مرام اشتراکی” به زندان افتاد. او ابتدا در زندان مشهد بود و پس از چند سالی به تهران منتقل شد و پس از یک سال و نیم حبس در زندان اوین، در سال ۱۳۵۶ آزاد شد.
او با این حال آن طور که خودش گفته، پیش از انقلاب “نگاه سازمانی” مشخصی در مبارزه با حکومت نداشت و صرفا برای تغییر حکومت تلاش میکرد.
از ایران تا اروپا
بهمن امینی نیز مثل بسیاری دیگر از مبارزان سیاسی دوران پهلوی، با وقوع انقلاب ایران قربانی سرکوب حکومت جدید شد.
امینی مدتی پس از انقلاب، در اعتراضات مدنی مثل اعتراض به اجباری شدن حجاب زنان شرکت کرد، اما بعدا با توصیه یکی از دوستانش از ایران خارج شد. در آن دوره، فضای سیاسی ایران بسیار آشفته بود و گروههای چپ دچار اختلاف شده بودند.
یک سال از انقلاب ایران گذشته بود که بهمن امینی وطنش را ترک کرد و به فرانسه رفت. اما مثل بسیاری دیگر از ایرانیان که در آن برهه از کشورشان خارج شده بودند، گمان میکرد که به زودی به ایران بازمیگردد.
امینی در فرانسه به تحصیل در رشته جامعهشناسی ادامه داد و از دانشگاه پیکاردی در شمال فرانسه مدرک “DEA” گرفت؛ مدرکی که در سالهای ۱۹۶۴ تا ۲۰۰۵ در دانشگاههای فرانسه اعطا میشد و در واقع معادل دانشنامه پایان سال دوم کارشناسی ارشد است.
او آماده بازگشت به ایران بود که وقایع خرداد ۱۳۶۰ اتفاق افتاد. موج دیگری از سرکوبهای سیاسی در ایران باعث شد که او از بازگشت به وطن منصرف شود و به عنوان پناهنده سیاسی در فرانسه باقی بماند.
در آن زمان او تحصیلات در مقطع دکترا را نیز آغاز کرده بود و در زمینه “دستگاههای موازی قدرت در جمهوری اسلامی” تحقیق میکرد.
امینی برای تحقیق خود، به ویژه روزنامههای چاپ آن زمان ایران، مثل “کیهان” و “اطلاعات” را مطالعه میکرد اما پس از مدتی “کار من فقط نگاه کردن به لیست اعدامیها شده بود که بعضی از آنها را میشناختم.”
بهمن امینی در زمان تاسیس خاوران، کتاب را “بهترین وسیله ارتباطی سالم و ممکن بین ایرانیان خارج از کشور” میدانست و در این زمینه، راه پر فراز و نشیبی را آغاز کرد
انتشارات خاوران
بهمن امینی همزمان با فعالیتهای آگاهیبخش سیاسی در دهه شصت، به کار فکری و فرهنگی نیز علاقه داشت و همراه با کسانی چون هما ناطق، مورخ ایرانی ساکن پاریس، عضو هیأت تحریریه نشریه “زمان نو” بود.
بهمن امینی در پائیز سال ۱۳۶۳، “انتشارات خاوران” را به طور مستقل در پاریس تأسیس کرد. او در آن زمان از طریق نگهبانی شب در یک کارخانه، هزینههای زندگی شخصی خود در فرانسه را تأمین میکرد. او سیزده سال نگهبان شب بود.
بهمن امینی در اطلاعیهای به مناسبت آغاز فعالیت انتشارات خاوران در یکی از نشریات خارج از کشور نوشت که هدف از چنین کاری “تلاش در جهت رونق و گسترش بخشیدن به فعالیت فرهنگی ایرانیان خارج از کشور” است.
او بعدها در گفتوگویی نیز تأکید کرد که نشر کتاب برای او “یک ضرورت اجتماعی ـ سیاسی بود”.
بهمن امینی نام “خاوران” را نیز بر اساس خطهای که در آن به دنیا آمده بود، و نیز این شعر خواجه عبدالله انصاری که “سرتاسر دشت خاوران سنگی نیست، کز خون دل و دیده برو رنگی نیست” گرفته شده بود.
گرچه چند سال بعد، و پس از فاجعه کشتار سیاسی دهه شصت، آنچه از “خاوران” به ذهنها متبادر میشد قبرستان خاوران بود که از قضا با فعالیتهای حقوق بشری و سیاسی و همچنین کتابهایی که بهمن امینی منتشر میکرد نیز بیارتباط نبود. به عنوان نمونه، او بسیاری از خاطرات زندانِ زندانیان سیاسی را منتشر کرد.
یک سال پس از آغاز کار “خاوران”، در سال ۱۳۶۴، بهمن امینی در یکی از شمارههای نشریه “زمان نو” مقالهای درباره نشر کتاب فارسی در خارج از کشور نوشت و در آن، مسائل و مشکلات نشر کتاب فارسیزبان در خارج از ایران را از زمان کودتای ۲۸ مرداد تا پس از انقلاب ۵۷ بررسی کرد.
امینی در این مقاله نوشت که “پس از خرداد ۶۰ و پارهپاره شدن سازمانهای چپ، در خارج از کشور ابتدا مراجعه به متنهای کلاسیک مارکسیستی رواج یافت و همه به بحران در جنبش کمونیستی ایران اذعان کردند و راه بیرونرفت از این بحران را بالا بردن دانش سیاسی تشخیص دادند.”
او اضافه میکند که پس از چندی، با بیشتر شدن “ابعاد شکست و ژرفای بحران”، آنانی که راز برونرفت از بحران را در متنهای کلاسیک پیدا نکردند “هرگونه مطالعه را دستکم برای چندی کنار گذاشتند.”
امینی تأکید کرد که در این “دوران رکود” بود که “ایده حرکت فرهنگی” و مشخصا فکر تأسیس یک انتشاراتی فارسیزبان در خارج از کشور در ذهنش جرقه زد.
او با این حال، بر مشکلات مالی از جمله مسئله حق تالیف و قیمتگذاری، کمبود امکانات توزیع کتاب در خارج از کشور و همچنین دشواریهای حروفچینی فارسی و چاپ به خوبی واقف بود.
با وجود این مشکلات متعدد، بهمن امینی در آن زمان کتاب را “بهترین وسیله ارتباطی سالم و ممکن بین ایرانیان خارج از کشور” میدانست و در این زمینه، راه پر فراز و نشیبی را آغاز کرد.
بهمن امینی همچنین با انتشار کتابهایی از شاهرخ مسکوب، آرامش دوستدار، نسیم خاکسار، رضا قاسمی، شهلا شفیق، عبدالکریم لاهیجی، مسعود میرشاهی، رضا دانشور، باقر مؤمنی، مهشید امیرشاهی، علی عرفان و … مجموعهای غنی از آثار فارسیزبان را گردآوری و برای همیشه ثبت کر
از هما ناطق و مهشیدامیرشاهی تا آرامش دوستدار و عتیق رحیمی
ارتباط با نویسندگان و روشنفکران مطرح ایرانی در تبعید، موجب شد که بهمن امینی آثار فارسیزبان ارزشمندی را در خارج از ایران منتشر کند.
به عنوان نمونه، انتشارات خاوران چهار اثر از هما ناطق از جمله “ایران در راهیابی فرهنگی” را منتشر کرد که اولین اثر مهم منتشر شده این مورخ ایرانی در خارج از کشور است.
بهمن امینی همچنین با انتشار کتابهایی از شاهرخ مسکوب، آرامش دوستدار، نسیم خاکسار، رضا قاسمی، شهلا شفیق، عبدالکریم لاهیجی، مسعود میرشاهی، رضا دانشور، باقر مؤمنی، مهشید امیرشاهی، علی عرفان و … مجموعهای غنی از آثار فارسیزبان را گردآوری و برای همیشه ثبت کرد.
علاوه بر این، بهمن امینی با انتشار اولین آثار برخی از نویسندگان ایرانی و حتی افغان، در معرفی و شناساندن آنان به جامعه کتابخوان نقش مهم داشت.
به عنوان نمونه، اولین کتاب داستانی عتیق رحیمی، نویسنده افغان، که با عنوان “خاک و خاکستر” به زبان فارسی نوشته شده از سوی انتشارات خاوران منتشر شد که با استقبال خوانندگان حتی در داخل ایران مواجه شد.
عتیق رحیمی بعدها در سال ۲۰۰۸ با انتشار رمان “سنگ صبور” به زبان فرانسه برنده جایزه گنکور، معتبرترین جایزه ادبی فرانسه شد.
همچنین مجموعه قصه “رخ” نوشته جواد جواهری، نویسنده ایرانی که اکنون او را به عنوان نویسندهای فرانسهزبان میشناسند، از سوی “خاوران” منتشر شد.
یک سرنوشت غمانگیز
علاوه بر انتشار کتاب، بهمن امینی بیش از هفتاد نشست را با عنوان “دیدار با اهل قلم” در پاریس برگزار کرد که در معرفی و نقد و بررسی کتابهای منتشر شده در داخل و خارج از ایران تأثیرگذار بود. به عنوان نمونه، مرجان ساتراپی، نویسنده ایرانی-فرانسوی پس از انتشار اولین کتابش در فرانسه در این نشست شرکت کرد.
همچنین نویسندگان ایرانی ساکن پاریس شاهرخ مسکوب، رضا دانشور، محسن یلفانی و … و نویسندگان ایرانی ساکن دیگر شهرهای اروپا و آمریکا مثل نسیم خاکسار و قادر عبدالله از شرکتکنندگان در این نشستها بودند.
بهمن امینی در کنار کار نشر، یک کتابفروشی فارسیزبان نیز در منطقه دوازدهم پاریس به همین نام راهاندازی کرد که تا دو سال پیش فعال بود.
گرچه در ابتدا، تمام کتابها در این کتابفروشی به زبان فارسی بود اما در سالهای آخر، به دلیل کمبود مشتری و مشکلات اقتصادی، کتابهای فارسیزبان، بخش کوچکی از این کتابفروشی را تشکیل میداد.
سال ۲۰۱۶، بهمن امینی برای همیشه کتابفروشی خاوران را تعطیل کرد و بازنشسته شد. او که در دو سال اخیر برای زندگی به روستایی در نزدیکی شهر لیون رفته بود، پس از مدت کوتاهی، دچار بیماری سرطان شد و بالاخره در شصت و هفت سالگی درگذشت.
پیام برای این مطلب مسدود شده.