چرا جنبش جلیقه زردهای فرانسه، اعتراضات دیماه ایران را تداعی کرد؟
بیبیسی: معترضان در فرانسه بسیاری از ناظران سیاسی را غافلگیر کردند
پژواک اعتراضات جلیقه زردها در فرانسه به ایران رسیده و ایرانیها در عکسهای اعتراضات فرانسه تصاویری آشنا میبینند.
ابتدا بحث در شبکههای اجتماعی پیچید و مخالفان و هواداران حکومت ایران، هر کدام بر گوشهای از شباهتها و تفاوتهای “جلیقه زردها” در فرانسه و “اعتراضات سراسری دیماه ۹۶” در ایران دست گذاشتند. شباهتهایی همچون خشونتهای دولتی و تفاوتیهایی از جمله دسترسی آزاد رسانهها در جریان تظاهرات.
سرانجام کار به جایی رسید که مقامات ارشد جمهوری اسلامی هم نتوانستند از قیاس این دو اعتراض، یکی در فرانسه و دیگری در ایران اجتناب کنند.
صادق آملی لاریجانی، عالیترین مقام قضایی جمهوری اسلامی با مقایسه واکنش مقامهای غربی از جمله فرانسه به اعتراضات دیماه در ایران گفت که غرب در رعایت حقوق شهروندی، معیارهایی دوگانه دارد. رئیس قوه قضائیه گفته “این اعترضات و برخوردها اگر در جایی غیر از یک کشور غربی بود، تا کنون پای سازمان ملل و وزارت خارجه کشورهای مختلف به میان آمده بود”.
اما چه چیز سبب شد که جنبش جلیقه زردها در فرانسه بلافاصله در ایران اعتراضات سراسری دیماه را تداعی کند؟
تجمع اعتراضی کارگران کفنپوش گروه ملی فولاد اهواز امروز ۲۰ آذر ۹۷ با پلاکاردهایی که از آن اشاره به جنبش #جلیقه_زردها در فرانسه استنباط میشود
غافلگیری
اولین نشانههای مشابهت دو رخداد سیاسی در ایران و فرانسه، با غافلگیری بازیگران و ناظران سیاسی آشکار شد. هیچکس انتظار اعتراضاتی چنین دامنهدار و شدید را نداشت.
نخستین واکنش تحلیلگران و رسانهها با این ترجیعبند آغاز شد: معترضان چه کسانی هستند و چه گرایش سیاسی دارند؟
این غافلگیری حتی در واکنش و موضعگیریهای شتابزده و متفاوت دولت فرانسه هم نمایان شد. به ویژه امانوئل مکرون، رئیس جمهور، از سختگیری اولیه تا پذیرش مرحله به مرحله خواست مخالفان راه درازی طی کرد.
پس از بُهت اولیه، اکنون این پرسش که “در فرانسه چه میگذرد؟”، شماری از سرشناسترین متفکران سیاسی را به پاسخ واداشته است. پاسخهایی که بازخوانی برخی از آنها برای رمزگشایی از معمای خاستگاه و ماهیت و مطالبات معترضان مؤثر است. به ویژه اینکه این حرکت جلیقه زردهای فرانسه در برخی دیگر از کشورها از جمله، آلمان، تونس، ایران و عراق بحثهایی را دامن زد و در برخی موارد به تجمعهایی هرچند کوچک انجامید.
آنتونیو نگری، متفکر سرشناس ایتالیایی اعتراضهای فرانسه را “بیانگر خشم و مطالبات تلنبارشده” میداند
سازماندهی بدون رهبر
بسیاری از جلیقه زردهای فرانسه تصدیق میکردند که برای نخستین بار است که در یک تجمع به خیابان میآیند.
معترضان نه تنها از کانال احزاب و سندیکاها اقدام نکرده بودند بلکه سازماندهی و برنامهریزی خود را از طریق شبکههای اجتماعی پیش برده بودند. جنبش آنان افقی و بدون رهبر بود.
شاید به همین خاطر آنتونیو نگری، متفکر سرشناس ایتالیایی که بر روی جنبشهای ۳۰ سال اخیر اروپا متمرکز است، باور دارد که این جنبش با جنبشهای دیگر فرق میکند. او این جنبش را جنبش “شورشهای زندان” میداند؛ جنبشی که بیش از آنکه به دنبال سرنگونی باشد، “بیانگر خشم و مطالبات تلنبارشده” معترضان است.
به عقیده نگری، “مسئله این نیست که آنها از دولت یا تمام نهادهای واسطه بخواهند مطالباتشان را قبول یا رد کنند بلکه معترضان با سیستم به بنبست خوردهاند.”
در روند حرکتی جلیقه زردها نیز این رویارویی با سیستم حکومتی و طبقه حاکم به چشم میخورد. در ابتدای کار، معترضان خواستار افزایش مالیات سوخت بودند. اما حتی با عقبنشینی امانوئل مکرون از اجرای این برنامه، باز هم اعتراضات پایان نیافت.
به عقیده نگری، این شورشی است که علیه فلاکت و بدبختی نئولیبرالیستی آغاز شده است. این نکته را مکرون هم در سخنرانی خود تصدیق کرد که کشورهای زیادی در حال گذر از زندگی و وضعیت بدی هستند که مردم فرانسه هم در آن گرفتار آمدهاند، اما او ابراز امیدواری کرد که فرانسویها به طور جمعی راهی برای خروج از آن پیدا کنند.
به عبارت دیگر، تجمعاتی که با اعتراض به یک مطالبه مشخص آغاز شد به سرعت کلیت و هسته سخت حکومت ( Establishment) را نشانه گرفت و امانوئل مکرون را در نوک پیکان حملاتش گذاشت.
بیاعتماد به حاکمیت و نمایندگان سیاسی
برخی از شعارها و خواستهای معترضان حاکی از عدم اعتماد به هسته سخت حکومت است. اما این بیاعتمادی چگونه پدید آمد؟
ابتدا گفته میشد ادبیات و برخورد شخص مکرون در مقام رئیس جمهور به گونهای است که قادر به ارتباط با فرودستان نیست و از نظر طبقات کم درآمد، او بیش از حد مغرور است.
بسیاری انتقاد میکردند که مخاطب اصلی رئیس جمهور، بروکسل و اتحادیه اروپا است و او توجه کافی به داخل ندارد. هر چند مکرون در نهایت در نطق ۱۱ دسامبر خود که به عنوان راه حل بحران ارائه کرد، گفت متوجه بود که گفتارش عدهای را آزرده است.
اما شنتل موف، متفکری که جریان چپگرای “فرانسه تسلیمناپذیر” به رهبری جان لوک ملانشون از او متأثر است باور دارد که مشکل فرانسه عمیقتر از اینهاست.
جلیقه زردها به نمادی از اعترضهای خودجوش و بدون رهبر تبدیل شدند
خانم موف میگوید “شهروندان احساس میکنند در میان گزینههای سیاسی با انتخابهای واقعی مواجه نیستند و تفاوتی میان چپ میانه و راست میانه نمیبینند”. در واقع “آنها نمیدانند که چرا باید بروند و رأی بدهند”.
پس از روی کارآمدن مکرون در آخرین انتخابات فرانسه، بسیاری انتخاب او را به منزله فروپاشی نظم سیاسی- طبقاتی در این کشور ارزیابی کردند.
به عقیده خانم موف غرب در عصر “پسادموکراسی” به سر میبرد؛ دورهای که از ناکارآمدی دموکراسی نمایندگی و بحران سیستم اقتصادی نئولیبرال در غرب نشأت میگیرد.
شاید به همین خاطر بود که هفته گذشته، جلیقه زردها اعلام کردند برای مذاکره با نخست وزیر، ادوارد فیلیپ نمایندهای معرفی نخواهند کرد، مگر آنکه مذاکرات به طور مستقیم از اینترنت پخش شود. به عبارت دیگر، آنها خواستار نوع جدیدی از سیاستورزی و سازوکارهای دموکراسی بودند.
جنبشی برای به حاشیه رانده شدگان
به باور شنتل موف، این جنبش میتواند به پوپولیسم چپ یا راست بینجامد.
نویسنده کتاب “برای یک پوپولیسم چپ” توضیح میدهد که جنبش جلیقه زردها که از سوی ساکنان مناطق غیر شهری و کشاورزی فرانسه آغاز شد، اکنون با مردم مناطق شهری و کارگری پیوند خورده است و این دو گروه دریافتهاند که منافع مشترکی دارند.
به گفته خانم موف، اکنون مسئله این است که این گروههای به حاشیهرانده شده که میان طبقه حاکم نمایندهای برای خود نمیبینند چگونه فرم و شکل مییابند.
ناظران راه حل رئیس جمهور فرانسه را به نوعی گردش به چپ یا عقب نشینی تعبیر کردند
به طور کلی، در برخی تحلیلها و گزارشها، موتور محرکه این اعتراضات ساکنان مناطق پیرامونی شهرها (peri-urbanisation) معرفی میشدند. در عین حال جنبش آنان نیز نه رهبری نخبهای دارد و نه به نخبگان یا حتی نیروهای پیشروی معمول در صحنه سیاست نزدیک است.
این موضوع، یعنی پراکندگی اعتراضات در مناطق دورافتاده، حاشیهای و دور از مرکز، تا حد زیادی گویای ساختار و ماهیت این جنبش هم بود.
گزارشها از سومین دور اعتراض جلیقه زردها نشان میداد از میان ۱۲۵ هزار معترض، تنها ۲۵ هزار تن در سه شهر بزرگ پاریس، بوردو و مارسی جمع شده بودند. از قضا، درگیری پلیس با معترضان نیز در این شهرها به چشم آمد.
بخش اعظم تجمعات، در شهرها و روستاهای دور افتاده در جریان بود، مناطقی که بر خلاف تصور غالب، اعتراضات در آنها چندان به خشونت کشیده نشد. در واقع آنچه بیش از هر چیز باعث بحث بر سر خشونتها شد، حمله به سمبلهای ملی فرانسه از جمله طاق پیروزی در میدان شارل دوگل بود.
بسیاری از معترضان از شهرهای کوچک و روستاهای فرانسه بودند
واکنش حکومت به اعتراضات
با وجود تمام شباهتهایی که ممکن است در فُرم سازماندهی تظاهرات دیماه ایران و جلیقه زردها وجود داشته باشد، واقعیت این است که فرانسه ساختار سیاسی ویژه خود را دارد. فرانسه، کشوری با سابقه طولانی دموکراسی که حالا بسیاری میگویند یک “جمهوری پیر” است.
اما رئیس همین جمهوری پیر، امانوئل مکرون پذیرفته برای کاهش فاصله میان معترضان و حاکمان اصلاحاتی سیاسی را آغاز کند. او در نطق روز گذشتهاش که بسیاری آن را “گردش به چپ” و عقبنشینی خواندند، گفت تلاش میکند یک “گفتوگوی ملی” را شکل دهد و تمرکز قدرت را از پاریس، پایتخت بردارد.
قرار است نمایندگان آقای مکرون برای گفتوگو با شهرداران شهرهای دور و نمایندگان روستاها و سندیکاها و همچنین فعالان جامعه مدنی به سراسر کشور سفر کنند. اکنون باید منتظر ماند و دید آیا جلیقه زردها وعدههای آقای مکرون برای بازسازی جمهوری پیر فرانسه را میپذیرند یا نه.
اما به نظر میرسد که این فرم اعتراضات، حتی با وجود مشارکت افراد بیشتر و استمرارش در ایران نتوانست فاصله میان معترضان و حکومت را کاهش دهد. پس از اعتراضات دیماه در ایران، دولت اگرچه از تصمیم خود برای افزایش قیمت سوخت و حاملهای انرژی تا مدتی صرف نظر کرد، اما در نهایت حکومت، معترضان را به رسمیت نشناخت.
پیام برای این مطلب مسدود شده.