اعتراض به حجاب اجباری؛ خودسوزی هما دارابی، ‘تصویری که آدم را رها نمیکند’
بیبیسی: هما دارابی در اعتراضی نمادین به حجاب در تاریخ دوم اسفند ۷۲ یکی از خیابان های نزدیک میدان تجریش خودش را به آتش می کشد و بر اثر شدت سوختگی در بامداد سوم اسفند فوت می کند
“ماجرای خودسوزی هما دارابی را در تجریش، به عنوان اعتراض به رفتار وحشیانه جمهوری اسلامی با زنان که پیشتر شنیده بودم دیروز در گاردین خواندم. شرحی ساده، کوتاه و خشک ولی کاردی در زخم.”
این روایت شاهرخ مسکوب، نویسنده ایرانی از مرگ هما دارابی در کتاب “روزها در راه” است. پزشک کودکان و روان پزشکی که بیست و پنج سال پیش در نزدیکی میدان تجریش تهران در اعتراض به حجاب اجباری خود را به آتش کشید.
هما دارابی متولد ۱۳۱۸ در تهران دارای سابقه طولانی مبارزات اجتماعی و سیاسی در دوران محمدرضا پهلوی بود و در بیست سالگی عضو حزب ملت ایران به رهبری داریوش فروهر می شود.
او در اسفند سال ۱۳۴۹ در اعتراض به منوچهر اقبال، رئیس وقت دانشگاه تهران و نخست وزیر سابق و به جرم آتش زدن اتومبیل او همراه با فریدون تقیزاده دستگیر و برای چند هفته بازداشت می شود.
هما دارابی در ادامه فعالیت های سیاسی اش یکی از سخنرانان روز شانزدهم آذر ۴۰ و یکی از دو زن منتخب کنگره جبهه ملی در پاییز سال ۱۳۴۱ می شود.
خانم دارابی پس از پایان تحصیلاتی پزشکی در دانشگاه تهران به روستای بهمنی در شمال ایران می رود و دو سال به عنوان پزشک در آنجا خدمت میکند تا اینکه در سال ۱۳۴۶ به همراه همسرش منوچهر کیهانی از اعضای حزب ملت ایران ،برای ادامه تحصیلات به آمریکا می رود.
او پس از گذراندن دوره تخصصی بیماری های کودکان و روانپزشکی و دریافت پروانه پزشکی از سه ایالت نیویورک، نیوجرسی و کالیفرنیا در سال ۱۳۵۳ به ایران برمیگردد. در این سال ها در نشریاتی مانند فردوسی درباره حقوق زنان و کودکان هم مطالبی می نویسد.
هما دارابی در کنار دیگر اعضای حزب ملت ایران و جبهه ملی دوم از جمله دکتر غلامحسین صدیقی
انقلاب و “ظلم مضاعف” بر زنان
به گفته پروانه فروهر، هما دارابی که در تمامی تظاهرات و اعتراضات منجر به پیروزی انقلاب شرکت داشت در اوایل پیروزی انقلاب همراه با دیگر زنان در دیداری با ابوالحسن بنی صدر، رییس جمهور وقت، با اعتراض به فشارها و برخوردها درخواست می کند که در ایران پس از انقلاب به زنان “ظلم مضاعف” نشود.
در این سالها با تلاش خام دارابی واحد روانشناسی و گفتار درمانی بیمارستان روانپزشکی “شهید سهامی” راه اندازی میشود و همزمان عضو گروه آموزش تخصصی روانپزشکی مجتمع آموزشی و پژوهشی وزارت بهداری می شود و مدیریت گروه روانپزشکی دانشگاه علوم شهید بهشتی را هم میپذیرد.
اما با سخت گیریهایی که در بحث پوشش و حجاب برای زنان در ادارات و ساز مان های دولتی پیش میآید ابتدا از کار در دانشگاه محروم میشود و سپس در سال تحصیلی در سال۱۳۷۰-۱۳۶۹ ممنوعالتدریس هم میشود.
پروانه فروهر در گفتگویی در اینباره می گوید: “گردانندگان واپسگرای دانشگاه او را برخلاف نص صریح قانون از استادی که ایشان عاشقانه دوست داشتند برکنار کردند. دلایلشان هم همان دلایل مسخرهای بود که که همه جا با زنها برخورد میکنند؛ عدم رعایت برخی شئونات.”
به گفته پروانه فروهر، هما دارابی بارها به این حکم اعتراض میکند و در این روند دچار افسردگی شدید می شود و بارها خودکشی میکند که نجات داده می شود.
سیمین مخبر یکی از دوستان قدیمی اش با اشاره به علاقه شدید هما دارابی به محمد مصدق و دیدارهایشان در احمد آباد در گفتگویی می گوید: “مشکلات زیادی باعث آزردگی و اثرات روانی اش شده بود بخصوص بحث حجاب” اما فرزین مخبر، یکی از هم حزبیهایش “مسئله را تنها حجاب” نمی داند: “خیلی فعال بود و خیلی امید داشت به انقلاب که تحول مثبتی بینجامد و بعد سرخورده شد از مسائلی که دید. ناخشنود بود از وضعیتی که پیش آمده بود و نتوانست بپذیرد سرانجام آن همه تلاش و مبارزه آن چیزی است که دارد اتفاق میافتد.”
خانم دارابی در مدتی که از کار و درس محروم شده بود مطب خصوصی اش را دایر می کند اما به خاطر افسرگی شدید دیگر قادر به ادامه کار نیست و با اینکه پس از پیگیریهای خودش و همسرش دیوان عدالت اداری حکم قبلی را لغو میکند اما به گفته پروانه فروهر “دیگر دیر بود و کار از کار گذشته بود”.
سرانجام هما دارابی در اعتراضی نمادین به حجاب در تاریخ دوم اسفند ۷۲ در یکی از خیابان های نزدیک میدان تجریش خودش را به آتش می کشد و بر اثر شدت سوختگی در بامداد سوم اسفند فوت می کند.
برای مراسم او حزب ملت ایران و اعضای جبهه ملی و همچنین خانواده اش اعلامیههایی می دهند که روزنامه کیهان از نشر آن سرباز می زند اما در روزنامه اطلاعات منتشر میشوند.
مراسمی که به گفته پروانه فروهر “باشکوه” برگزار میشود و جعیت کثیری در آن شرکت می کنند. پروانه فروهر در این مراسم درباره خانم دارابی می گوید: “وقتی انقلاب صورت گرفت او گمان کرد زنان در جای طبیعی خود مستقر خواهند شد و نیازی به نبرد جداگانه نخواهند داشت اما چنین نشد، آن ها هیچ به دست نیاوردند که بسیاری را هم از دست دادند.”
خانم فروهر در ادامه می گوید: “صداى رسایش به رغم جثه کوچکش هنوز در این ایران بلازده جارى است، آن همه پویایى، بالندگى، سرسختى و غرور، امروز او را با چه معیارى مىتوانیم سنجید.” … “از او هيچ شكوه و ناله به ياد هيچكس نمىآيد، تا آخرين لحظههاى سوختن.
هما دارابی به همراه خسرو سیف، داریوش و پروانه فروهر، علیاصغر بهنام و بهروز برومند
تصویری که “آدم را رها نمیکند”
خبر خودسوزی هما دارابی در ایران آن روزها بازتاب چندانی نداشته است اما در رسانههای انگلیسی زبان و فارسی زبان خارجی به صورت گسترده ای پوشش داده میشود.
پوششی که با موضع گیری تند کیهان هوایی روبرو می شود. این روزنامه این رخداد را حاصل بیماری هما دارابی میداند و “حزب ملت ایران” را متهم میکند که از این رخداد به نفع خود استفاده میکند.
به نوشته کیهان هوایی: “در نخستین هفته اسفند ماه برخی از بنگاههای خبرپراکنی بیگانه با پخش خبر خودسوزی دکتر دارابی بهانهای دیگر به دست آوردند تا یکبار دیگر کشورمان را آماج حملات تبلیغاتی قرار دهند. خانم دارابی استاد پیشین روانکاوی که به علت بیماری به بیماری روانی طی دو سال گذشته مطبش را در بلوار افریقا تعطیل کرده بود زیر نظر یک روانپزشک معروف ایرانی به نام دکتر صنعتیزاده قرار داشت پس از اقدام به خورسوزی درگذشت.”
در ادامه یادداشت کیهان هوایی آمده است: “این دومین باری بود که خانم دارابی اقدام به خودکشی میکرده است. خودسوزی هما دارابی سوژه مناسبی بود تا رادیوهای بیگانه به کمک یک حزب تکنفره که نیاز شدیدی به عضو گیری دارد به بزرگنمایی حادثه ای بپردازد و از این نمد کلاهی برگیرند.”
در یادنامه هایی که در خارج از کشور برگزار می شود هنرمندانی چون نعمت آزرم، عاطفه گرگین و رضا مرزیان درباره مشکلات پیش آمده برای این استاد دانشگاه و پزشک کودکان در ارتباط با حجاب و خودسوزی اش می نویسند.
شهلا شفیق، نویسنده ایرانی مقیم پاریس در یادنامه ای در بولتن “آغازی نو” درباره خودسوزی هما دارابی می نویسد: “تصویر زنی که از خانه به در میآید و در معبر عام و در برابر چشم دیگران خود را به آتش می کشد شکوه هولناکی دارد. اهمیتی ندارد آن دیگران بسیارند یا کم. چندان مهم نیست پیش از آنکه شعلههای آتش از پیکر زن بالا بروند فریاد اعتراض یا شعاری هم از گلوی او بیرون جسته یا نه. همه آنچه زن میخواسته بگوید در آنچه کرده خلاصه شده. زن از خانه بیرون آمده و در برابر چشم دیگران خود را به آتش کشیده است. تصویرش آدم را رها نمیکند.”
پیام برای این مطلب مسدود شده.