18.04.2019

وحشی ها در ایران چه می کنند؟ محمد نوریزاد

گویانیوز: یک: مجلس شورای اسلامی، دستمالی است که هم باید بر قپه های روی دوش سرداران سپاه برق بیندازد و هم غبار از عمامه ی آسدعلی بروبد، وگرنه نماینده اگر نماینده بود، بر می خروشید که: ورود نظامیان دیگر کشورها، به داخل کشور، آنهم در شرایط خاص و خاص و خاص، باید با اجازه ی رسمیِ نمایندگان مجلس باشد!

دو: وحشی های عراقی و لبنانی که از دکمه های لباس شان، تا عروسک بچه هایشان، تا النگوهای همسرانشان، تا گنبدها و گلدسته ها و ضریح مطلای عتبات عالیاتشان، تا نیروگاه و استادیوم ورزشی و بیمارستان و خیابان هایشان، تا حقوق ماهیانه ی آمیخته به اضافه کارشان، و تا اتومبیل های شیک زیر پایشان از پول های دزدیده شده ی مردم ایران است، برای چه به ایران آمده اند؟ و برای چه در خوزستان پرسه می زنند؟ برای کمک به سیل زدگان؟

سه: این وحشی ها قرار است در مناطق سیل زده چه بکنند؟ غذا بپزند؟ غذا پخش کنند؟ بیل بزنند؟ پشت لودر و گریدر و بولدوزر و بیل مکانیکی بنشینند؟ مهندس اند؟ پزشک اند؟ با اطمینان می گویم: هیچکدام. اینان به ایران آمده اند تا بازوی سپاه باشند برای دریدنِ شکمِ مردم در روزهای خشم. خود آسدعلی چندی پیش، سال 98 را سالی حساس بر شمرده بود.

چهار: تحریمهای آمریکا و اروپا و سایر کشورها علیه جمهوری اسلامی و بویژه علیه سپاه و سرداران آدمکش و دزدش، در سال 98 به اوج خود خواهد رسید و بیخ گلوی مفتخواران و ایرانروبان و البته مردم ایران را بیشتر و بیشتر خواهد فشرد. خشم مردم ایران بویژه مردم خوزستان در مشت است. آمیخته به نفرتی غلیظ. نفرتی که طعمش را سرداران ایرانخوار در همین روزهای سیلزدگی با تمام وجود چشیده اند. سیل، شاید تمثیلی از خروش مردم ایران باشد. که اگر بیاید، اگر بیاید، نه عبا می شناسد نه عمامه و نه قپه های درشتِ روی دوش.

پنج: سردار حسین همدانی، برای خواباندن اعتراض های پی در پی مردم در سال 88، بنا به گفته ی خودش، بنا به گفته ی خودش، بنا به گفته ی خودش، نه مگر قمه کش ها و چاقوکش ها را سازماندهی کرد و بجان مردمِ از هر کجا بی خبر انداخت؟ وحشی های عراقی و لبنانی و افغانستانی، دقیقاً همان قمه کش ها و چاقوکش های سردار همدانی اند. در این گردونه، سردار همدانی که به دیار باقی شتافت، نقشش را به سردار آدمکشی چون سلیمانی سپرد. مهم: روفتنِ اعتراضِ مردمِ به تنگ آمده است. به هر شیوه. وگرنه آیا مردم ایران آنقدر خاک بر سر شده اند که جماعتی چون حشدالشعبی عراق و گرسنه های لبنانی به مددشان بیایند و بین شان غذا پخش کنند و احتمالاً بیلی بزنند و کیسه ی خاکی بدوش ببرند؟

شش: من بچشم خود دیده ام که مردم خوزستان بشدت از سپاه و از مسئولان نظام متنفرند و سر به تن هیچکدامشان نمی خواهند. این نفرت، در میان هموطنان عربِ خوزستانی مان که بر سرِ چاههای نفت نشسته اند و در این چهل سال، جز تبعیض و بی پناهی و سرکوب و فقر، از این نظام دژخیم چیزی ندیده و نچشیده اند، دم به دم فزونی می گیرد. در همین روزهای سیلزدگی، خروش مردم سیلزده و اعتراض های بحق شان، که چرا راه آب کرخه را به روی بستر همیشگی اش – هورالعظیم – بسته اید، یکی دو نفر از مردم معترض با شلیک برادران از پای در آمده و کشته شدند. برادران در هورالعظیم، تأسیسات نفتی دایر کرده اند. آب کرخه همیشه در هورالعظیم آرام می گرفت. این بار اما راهش را به کشت و کار و زندگی مردم بی نوای عرب خوزستان برگرداندند تا خللی بر سرمایه گذاری های خودشان داخل نشود.

هفت:این نفرت غلیظ را که در کمین فوران است، با بسیجیان و سپاهیانِ خودِ خوزستان یا سایر استانها نمی شود فرو نشاند. چرا؟ چون بسیجی و سپاهی، همین که نگاه به ریخت معترضان بیندازند، خودشان را و پدر و مادر و خواهر خودشان را در میان آنان می بینند. برای چه اینان را بزنند و بکشند؟ اینجاست که قمه کش ها و چاقوکش های عراقی و لبنانی و افغانستانی، که هیچ احساسی به مردم ایران الا به پولشان ندارند، و جز به دهان سلیمانیِ آدمکش بجایی دیگر نمی نگرند، دست به چاقوها و قمه های مدرن خود می برند. نه تنها مردم، بل کیسه های گونی هم می دانند که سیل و کمک رسانی بهانه است. حضرت آقا نگران سیل خشم مردم است که ای بسا از خوزستان پای بگیرد.
هشت: بند آوردن سیل خشم مردم ایران، راهش، گسیلِ قمه کش های عراقی و لبنانی و افغانستانی به داخل کشور نیست. با قمه و کلت کمر و شوکر و نارنجک اشک آور و زندان و اعدام و رگبار مسلسل اگر جماعتی می توانستند بر سرِ کار بمانند، اکنون، حضرت سیدعلی بر سریرِ خون نمی نشست تا دست به پولهای بی زبان مردم ببرد و به دختران تن فروش ایرانی که ناگزیر به عیاشی عرب های عراقی و دیگر کشورها تن می سپرند بگوید: تقبل الله!

نه: بند آوردنِ سیل خشم مردم خوزستان، یکی – و تنها یکی – از راه هایش به این است که: سید علی خامنه ای و سرداران همینجوری اما ایرانخوارش، در برابر خشم کف به لبِ مردم ایران و بویژه عرب های خوزستان، دو زانو و با ادب بنشینند و بگویند: ما غلط کردیم که در این چهل سال، نفت را از زیر پای شما بیرون کشیدیم و فروختیم و پولش را خرج مالیخولیایی به اسمِ شیعه گستری و خرج خزعبلی به اسم “رهبر مسلمین جهان”ی خودمان کردیم. ما غلط کردیم که نداری و حق شما را ندیدیم اما پول نفت زیر پای شما را بردیم و ریختیم به حوزه ها و بیوت مراجع پوک مغزی که از مردم ایران تنها موی بیرون زده ی دختران و بانوانشان را می بینند. ما غلط کردیم که بیکاری و بیماری و تن فروشی و اعتیاد و بداخلاقی و کینه توزی را به خانه های شما آوردیم. ما غلط کردیم که لقمه را از گلوی عرب های خودمان بیرون کشاندیم و به گلوی عرب های سوریه و لبنان و عراق و یمن فرو تپاندیم. ما غلط کردیم که گفتیم: اگر قرار باشد یا خوزستان از دست ما برود یا سوریه، شده خوزستان را از دست بدهیم، دست از سوریه نمی کشیم!

ده: این که سیدعلی خامنه ای و سرداران آدمکش و دزدش دو زانو در برابر مردم بنشینند و صورت بخاک بمالند و پوزشخواهی کنند، تنها یکی از راه های مواجهه با آتشفشانی است که صدای غرشش، کم کم به گوش می رسد. صدای غرش این آتشفشان و بیرون زدن گدازه هایش که بالا بگیرد، حشدالشعبی های عراق و حزب اللهی های لبنان و فاطمیون افغانستان و مزد بگیرانِ آدمکشی چون سلیمانی و خود سید علی خامنه ای و سرداران ایرانفروشش، در به در بدنبال سوراخی خواهند گشت که آن سوراخ، از نشستن مواد مذاب آتشفشان بر تنِ نرمشان، محافظت کند!

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates