چرا خامنهای مرتباً از برجام شانه خالی میکند؟
رادیوفردا: رهبر جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه اول خرداد در دیدار با گروهی از دانشجویان گفته است «آن طوری که به برجام عمل شد»، «خیلی اعتقادی» ندارد و «بارها هم به رئيسجمهور و وزیر خارجه گفتیم و تذکر دادیم».
این نخستین بار نیست که علی خامنهای سعی میکند از مسئولیت برجام شانه خالی کند. این اظهار نظرهای مکرر درباره برجام در حالی است که او در پنج مقطع مهم نقش اصلی را ایفا کرده است.
اولین مقطع مربوط به شروع مذاکرات محرمانه است. علیاکبر صالحی، وزیر امورخارجه دولت احمدینژاد، در کتاب خاطراتش نوشته است که پس از دریافت نامه عمانیها برای مذاکره محرمانه با ایران، نامه را از طریق علی اصغر حجازی، معاون سیاسی-امنیتی دفتر رهبر به علی خامنهای رسانده و سپس در جلسهای با حضور رهبر شرکت کرده، « آقای محمدی گلپایگانی [رئیس دفتر خامنهای] و جناب آقای حجازی نیز در جلسه حضور داشتند … [گفتند مذاکره] میتواند مضرات زیادی داشته باشد … عرض کردم حضرت آقا اجازه بدهید برای اتمام حجت هم که شده این کار را امتحان کنیم… فرمودند اگر برای اتمام حجت است اشکال ندارد».
آیتالله خامنهای ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ در یک سخنرانی عمومی گفت «خام» شده و سخن صالحی را قبول کرده ولی اعتراف به اشتباه، تغییری در نتیجه ایجاد نمیکند.
نخستین سنگ بنای این مذاکرات با مجوز شخص رهبر جمهوری اسلامی شروع شده است.
مذاکرات محرمانه هستهای در اسفند ۱۳۹۱ با دستور شخص خامنهای به طور موقت متوقف میشود ولی به اندازه کافی پیش رفته بود. در این مقطع، برخی از اعضای شورای عالی امنیت ملی مانند حسن روحانی هم در جریان روند مذاکره نبودهاند.
علی اکبر صالحی در گفتوگویی که ۱۴مرداد ۱۳۹۴ در روزنامه «ایران» منتشر شد، میگوید: «بنا به توصیه رهبر معظم انقلاب این مذاکرات را متوقف کردیم تا حضرتعالی این مسیر را ادامه دهید. آقای روحانی وقتی در جریان جزئیات این مذاکرات قرار گرفتند، موضوع برایشان باورپذیر نبود».
دومین جایی که رهبر جمهوری اسلامی مذاکرات را به جلو هل داد، ۲۶ شهریور ۱۳۹۲ بود که تعبیر «نرمش قهرمانانه» را به کار برد. این تعبیر یک پیام قوی و پشتیبان دیپلماتهای ایران برای پیشبرد روند مذاکرات بود.
سومین نقطه اما مذاکره وزرای امور خارجه ایران و آمریکا بود. به روایت علیاکبر صالحی در کتاب خاطراتش، در شروع مذاکرات، خامنهای شرط کرده بود که «مذاکرات به سطح وزیر امور خارجه نرسد»، ولی با مجوز او، محمدجواد ظریف با جان کری دیدار کرد. مجوزی که حالا رهبر جمهوری اسلامی آن را یک اشتباه خود میداند.
چهارمین نقطه اما ۲۰ مهر ۱۳۹۴ رقم خورد. به روایت مهدی کوچکزاده، نماینده مجلس نهم، شب ۲۰ مهر ۱۳۹۴ در جلسهای با حضور علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی، رئيس مجلس و علی اصغر حجازی، معاون امنیتی-سیاسی دفتر رهبر، «تصمیم گرفته شد که طرح [برجام] تصویب شود».
وزارت امور خارجه ایران همان زمان اعلام کرد که از چنین جلسهای خبر نداشته و برخی چهرههای مخالف تصویب برجام در مجلس، دخالت حجازی را «خودسرانه» خواندند ولی دو روز بعد، دفتر رهبر جمهوری اسلامی بیانیه داد و گفت اعضای دفتر رهبر «نقش مستقل» نداشتند. معنای این عبارت روشن بود، معاون دفتر رهبر، پیام خامنهای برای تایید و تصویب برجام در مجلس را رسانده بود.
در جلسه مجلس برای تصویب برجام نیز مهدی کوچکزاده به علی لاریجانی اعتراض کرد که چرا اجازه طرح پیشنهادات را نمیدهد، لاریجانی پاسخ داد: «کشور تصمیم گرفته که پیشنهادات مطرح نشود». کوچکزاده از لاریجانی پرسید که «کشور به عنوان مرجع جدید کیست؟»، لاریجانی گفت: «همانی که خودت میدانی». این دیالوگ کوتاه نیز به خوبی نشان میداد که نقش اصلی در نهاییشدن فرایند تصویب برجام را شخص رهبر بازی کرده است.
پنجمین و آخرین گام اما ۲۹ مهر ۱۳۹۴ رقم خورد که رهبر جمهوری اسلامی در نامهاش به حسن روحانی، «مصوبه جلسه ۶۳۴ مورخ ۱۳۹۴/۵/۱۹ شورای عالی امنیت ملی» را تایید کرد. این مصوبه در واقع پذیرش برجام از سوی جمهوری اسلامی بود.
او در همان زمان ضمنن تایید برجام، شروط ۹ گانهای را در نامهای به حسن روحانی ابلاغ کرد ولی این شروط ۹ گانه مربوط به «اجرای برجام» بود، نه تصویب برجام. این در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در جمع دانشجویان گفته است: «در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب میشود».
این جمله، تحریف آشکار همان نامه مدنظر رهبر است که پس از تصویب برجام توسط شورای عالی امنیت ملی، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان و در راستای اجرای برجام نوشته شد.
اما خامنهای علاوه بر این شروط، در طول مذاکرات شروطی را به عنوان خطوط قرمز تعیین کرد که به طور مداوم مورد استناد مخالفان برجام برای حمله به دیپلماتهای ایرانی قرار میگرفت ولی نشریه خط حزبالله، که توسط وبسایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی منتشر میشود، در پیششماره پنجمش که هفته اول مرداد ۱۳۹۴ منتشر شد، نوشت که خطوط قرمز «مانند مین عمل نمیکنند» و «ابزار رسیدن به هدف» یا «سپر حفظ منافع ملی» هستند و «حتی با حفظ همه آن خطوط هم دستیابی به هدفی که برای مذاکره معینشده صورت نگیرد».
این یادداشت که با اعتراض برخی از فعالان مجازی مواجه شد، نوعی نرمسازی و بیتوجهی به خطوط قرمزی تعبیر شد که رهبر جمهوری اسلامی به طور مداوم روی آن تاکید داشت.
نکته تکمیلی اینکه به روایت همه اعضای تیم مذاکره کننده هستهای ایران، علی خامنهای در طول مذاکرات در جریان تمامی جزئیات قرار گرفته و قدمی بدون اجازه او برداشته نشده است.
او همچنین سال گذشته در توضیح اینکه چرا با وجود خروج آمریکا از برجام، آن را طبق وعدهاش آتش نزده است، گفت به خاطر «مصلحت» این کار را نکرده است.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی روز اول خرداد حتی گفته که اگر شرایط مدنظرش «اجرا نشده، وظیفه رهبری نیست که وارد بشود». این جمله یعنی او در آینده هم مایل نیست که شخصا و به طور مستقیم وارد فرایندی مانند دستور به خروج از برجام شود، همان طور که از شجاعت پذیرش مسئولیت برجام برخوردار نیست.
روش خامنهای در این زمینه که مرتب دبه میکند و سعی میکند مسئولیت را متوجه دولت روحانی کند تا سیمای خودش نزد حامیان کمتر خدشهدار شود و تعبیرهای او مانند خام شدن یا اشتباه کردن و راضی نبودن، میتواند در نهایت یک شبیهسازی و فضاسازی مانند «جام زهر» که خمینی برای پذیرش قطعنامه به کار برد را تداعی کند و برخی از حامیانش بگویند مانند همان دوران، دیگران جام را به رهبر دادند ولی خمینی در سال ۱۳۶۸ وقتی با اصرار هاشمی برای پذیرش مسئولیت قطعنامه ۵۹۸ مواجه شد، گفت خودش چنین مسئولیتی را میپذیرد.
خامنهای حداقل در این زمینه مایل نیست «خمینی دیگر» باشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.