چرا ملاقات احتمالی محمد جواد ظریف با سناتور رند پال مهم است؟
بیبیسی: در یک هفته اخیر، همزمان با روزهایی که ساعت به ساعت، تنشی فزاینده در خلیج فارس، ایران و جهان را گرفتار کرد، محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در نیویورک درگیر ملاقاتهایی بود که در نگاه برخی، دریچهای برای حل دیپلماتیک “مساله ایران” توصیف شد و برخی دیگر نیز کماکان با بدبینی، این تلاشها را بیثمر خواندند.
آقای ظریف برای شرکت در نشستهای سازمان ملل به آمریکا سفر کرده بود تا درباره توسعه پایدار، در کنفرانسی شرکت کند؛ اما تحولاتی که با سرعتی خارقالعاده منطقه را درگیر خود کرده موجب شد تا رسانهها بارها اخباری درباره او منتشر کنند و تقریبا هیچ کس به این موضوع اشاره نکند که او چرا در آمریکاست.
اما نقطه طلایی این سفر، گزارشهای پراکنده درباره دیداری بود که هنوز روشن نیست رخ داده یا نه: ملاقات با رند پال، سناتور جمهوریخواه که ظاهرا برای این دیدار با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا نیز هماهنگیهایی انجام داده بود.
مساله دیدار آقای ظریف با یک سناتور آمریکایی، به تنهایی موضوعی فوقالعاده یا تعیینکننده نیست. وزیر خارجه ایران، چه پیش از ترامپ و چه حتی بعد از دوران پرتنش تهران-واشنگتن بعد از ریاست جمهوری ترامپ، هرازگاهی در سفرهایش به واشنگتن با برچهرههای بانفوذ سیاست آمریکا از جمله نمایندگان کنگره لابی کرده است.
ظریف تحصیلکرده آمریکاست و با سازوکار واشنگتن به خوبی آشناست. ضمن اینکه همیشه روابط بسیار خوبی با آیتالله خامنهای داشته و توانسته اعتماد رهبر جمهوری اسلامی را به خود جلب کند. رابطه این دو به شکلی است که در اوج حملات تندروها به ظریف، آقای خامنهای او و تیم زیردستش را “بچههای خودمان و فرزند انقلاب” توصیف کرد.
وزیر خارجه ایران از هر دوی این ویژگیها بهره برده تا بتواند بر سیاستهای آمریکا اثر بگذارد.
این تلاشها هرازگاهی صدای دولت ترامپ را هم در آورده. به ویژه وقتی که پای جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا به ماجرا باز شد و ترامپ ادعا کرد که او با مقامهای ایرانی دیدار کرده و باید محاکمه شود. اندکی بعد مایک پومپئو مدعی شد که آقای کری با محمد جواد ظریف دیدار کرده. دفتر آقای کری این ادعاها را تکذیب کرد.
همه این خبرها نشان میداد که تشکیلات دیپلماسی ایران برای ارتباط با آمریکا خود را به وزارت خارجه این کشور و دیدارها با مقامهایی مانند برایان هوک محدود نکرده. (اخیرا ظریف گفت که دیدارها در این سطح تا زمان خروج آمریکا از برجام ادامه داشته.)
آنچه به دیدار احتمالی میان ظریف و رند پال رنگ و رویی از یک ملاقات ویژه و مهم بخشیده، دو اظهارنظر جداگانه و مستقل از هم از سوی مقامهای تهران و واشنگتن است. اول اینکه دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا، پیش از هرگونه دیداری گفت از احتمال چنین ملاقاتی خبر دارد؛ آن هم به این دلیل که یک خبرنگار از این ماجرا خبر داشت و از رئیسجمهور آمریکا درباره آن پرسید.
در تصویری که دونالد ترامپ در پاسخ به آن خبرنگار ارائه کرد، اینطور پیدا بود که رند پال برای ملاقات با ظریف با ترامپ تماس گرفته. و ترامپ هم گفته، چرا که نه. او نگفت که آیا رند پال حامل پیامی ویژه برای ایران است یا نه، اما مقامهای دولت آمریکا در مصاحبهها با رسانههای کشورشان تاکید کردند که رند پال در نهایت به عنوان “فرستاده رسمی” آمریکا با ظریف ملاقات نمیکند.
اندکی بعد محمد جواد ظریف اظهارنظر دوم را بیان کرد: اینکه اگر آمریکا تحریمها را لغو کند، ایران “همین فردا” به پروتکل الحاقی میپیوندد. به بیان دیگر وضعیت بازرسیهای بینالمللی از برنامه هستهای ایران که بر اساس برجام به شکل مدتدار در حال انجام است، دائمی میشود؛ نشانهای از پذیرفتن یکی از “ایرادهایی” که کاخ سفید ترامپ به برجام وارد میکرد.
پیشنهاد محمدجواد ظریف برای عبور از بحران هستهایدر چنین وضعیتی، این دیدار، دریچهای – هر قدر کوچک و دور – برای گشوده شدن بنبست “مساله ایران” به نظر میآید؛ بنبستی که از زمان خروج آمریکا از برجام آغاز شد و در هفتههای اخیر به دلیل تنش در خلیج فارس، ویژگی نظامی-امنیتی پیدا کرده است و دست و دل مخالفان جنگ را لرزانده.
واقعیت این است که رند پال، سناتوری که زیر سایه امید به حل مشکل از راه دیپلماتیک، از سوی یکی از رسانههای آمریکایی “جان کری جدید” توصیف شده، یکی از مخالفان سرسخت جنگ با ایران است. علت این موضوع هم عقاید سیاسی ویژه آقای پال است.
رند پال یک جمهورخواه هوادار جنبش پوپولیستی “تی پارتی” است که از کوچک شدن دولت حمایت میکند. او خود را یک “لیبرترین محافظهکار” توصیف میکند؛ طرفدار سرسخت آزادیهای فردی، مخالف هرگونه مداخله حکومت در زندگی شهروندان و صد البته منتقد همیشگی هرگونه افزایش مالیاتهایی که از جیب مردم عادی میرود.
آنچه که یک لیبرتین (اختیارگرا) آمریکایی را حسابی به خشم میآورد این است که حکومت از ملت مالیات بگیرد، یا از کشورهای دیگر پول قرض کند و بعد با این پول به جنگ کشوری برود که هزاران کیلومتر با آمریکا فاصله دارد. رند پال – همانند پدرش – با تمامی “مداخلات” پرهزینه آمریکا در بیرون مرزهایش مخالف بوده و پای ثابت هرگونه طرحی است که در آن، بودجه دولت کم شود یا راهی پیدا شود که مردم کمتر مالیات بدهند.
به همین دلیل، اینکه او از ارتباط دوستانهاش با ترامپ استفاده کرده تا با ظریف ملاقات کند و به شکلی بین دولت کشورش و ایران نقش میانجی را بازی کند، در عقاید سیاسی او برای جلوگیری از جنگ ریشه دارد. او اساسا یک انزواگرای دست راستی است که به دلیل همین عقاید سیاسی تاکنون بارها با کسانی مانند جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ یا مایک پومپئو، وزیر خارجه کشورش، رودرو شده.
آقای پال به دلیل همین عقاید از جمله کسانی است که به رغم نزدیکی با دونالد ترامپ اصرار دارد اگر آمریکا بخواهد با ایران جنگی را آغاز کند، باید حتما از کنگره مجوز بگیرد. او امیدوار است که چنین طرحی اصولا جلوی جنگ را بگیرد.
حالا گویا آقای پال به این نتیجه رسیده که تنها حرف زدن و طرحهایی از این دست در کنگره کافی نیست و در روزهایی که تنش فزاینده در خلیج فارس، به سرعت میتواند به وضعیتی غیرقابل کنترل برای طرفین تبدیل شود، آستینها را بالازده تا با دور زدن چهرههای جنگطلبی مانند جان بولتون، بین ترامپ و ایران پل بزند.
درباره اینکه اصولا چنین ملاقاتی صورت گرفته یا نه هنوز خبر تایید شدهای منتشر نشده است. آقای ظریف گفته که با برخی اعضای کنگره ملاقاتهایی کرده و هر کدامشان بخواهند، نامشان را فاش میکنند. وبسایت “المانتیور” به نقل از مقامهایی که نامشان فاش نشده گزارش داده که این ملاقات صورت گرفته است.
اگرچه محتوای این ملاقات احتمالی یا جزییات هرگونه پیشنهادی از سوی ترامپ یا تهران برای پایان دادن به بنبست اخیر روشن نیست، اما با توجه به تحولات منطقه – آتشسوزی و انفجار در نفتکشها، مساله پهپادها و همچنین بحران اخیر توقیف نفتکشها – این امکان وجود دارد که فرصت برای نتیجهدادن چنین ابتکاراتی، به چشمبرهمزدنی بر باد برود.
دونالد ترامپ در مدتی که بر سر کار بوده، یکبار با افزایش قابلملاحظه تنش با کره شمالی ناگهان به نتیجهای که دلش میخواست رسید و توانست با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی ملاقات کند و محافل دیپلماتیک را شوکه کند. برخی این گمانه را مطرح میکنند که او به دنبال بازتولید همین مدل در برابر آیتالله خامنهای و تهران است.
اما ناظرانی که با جمهوری اسلامی و شخصیت خامنهای آشنا هستند، این شبیهسازی را غیرواقعبینانه و خوشخیالی توصیف میکنند. در عین حال چه رفتارهای پیشین حکومت ایران در قبال بحرانهایی که موجودیتش را با خطر روبهرو کند، و چه اظهارنظرهای پراکنده همانند وعده پیوستن به پروتکل الحاقی در ازای برداشته شدن تحریمها، همه میتوانند نشانههایی باشند از اینکه در نهایت، توافق دیپلماتیک تهران با کاخ سفید ترامپ غیرممکن نیست. هر قدر که دست دادن ترامپ و خامنهای، غیرممکن باشد.
پیام برای این مطلب مسدود شده.