آزادی متهمان به قتل دانشمندان هستهای، معجزه یا بیگناهی؟
بیبیسی: در فرانکفورت آلمان به دیداری مردی میروم که زنده بودنش معجزهای بیش نیست. مردی که هفت سال پیش به همراه ۱۲ نفر دیگر در “مستندی” به نام “کلوب ترور” اعتراف کرد که به اسرائیل رفته، آنجا آموزش دیده و برگشته به ایران. او و دیگران در برنامهای در صدا و سیما اعتراف کردند دانشمندان اتمی ایران را ترور کردهاند.
۶ ماه پیش مازیار ابراهیمی با من تماس گرفت. ابتدا فکر کردم کسی دارد با من شوخی میکند. به باور من کسانی که در تلویزیون اعتراف کردند، اعدام شدهاند یا حداقل باید حبس ابد گرفته باشند. اما مازیار گفت او پنج سال پیش آزاد شده.
پس از چند ماه گفتگو بالاخره مازیار راضی شد داستان زندگیش را برایم تعریف کند. داستان پر از رنج، خاطرات بازجویی و شکنجه است؛ بازجویانی که او را هنوز در خواب رها نمیکنند.
در چند هفته گذشته سریال تلویزیونی “گاندو” سر و صدای زیادی به راه انداخته. سریالی که نشان از رقابت سازمان اطلاعات سپاه با دولت ایران دارد. این سریال نشان میدهد ماموران اطلاعاتی ایران چگونه از تکنولوژی و تکنینک بازجویی بدون شکنجه از متهمان به جاسوسی اعتراف میگیرند.
همچنین دو هفته پیش وزارت اطلاعات فیلم تلویزیونی “مستندی” به نام “سیا” پخش کرد و در این فیلم همواره از قدرت اطلاعاتی ایران و کشف شبکه جاسوسی خبر میدهد. اما بسیاری حقیقی بودن بسیاری از صحنههای این فیلم را به چالش کشیدهاند.
داستان مازیار ابراهیمی پنجرهای است به واقعیت اعترافات تلویزیونی در تلویزیون ملی ایران.
در سال ۱۳۹۱ شبکه یک صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران “مستند کلوب ترور” را پخش کرد. ۱۳ نفر در این برنامه به جاسوسی اعتراف کردند. تعدادی از متهمان اعتراف کردند که به اسرائیل رفته، آنجا آموزش ترور و استفاده از مواد منفجره را دیدهاند و برای ترور دانشمندان اتمی یه ایران بازگشتهاند.
اما تحقیقات بیبیسی نشان میدهد به غیر از مجید جمالی فشی که پیش از پخش این “مستند” اعدام شده بود، همه متهمان آزاد شدهاند.
جاسوسی برای بیگانگان خیانت محسوب میشود، ترور دانشمندان اتمی محاربه و اقدام علیه امنیت ملی. این گونه جرایم قطعا حکم اعدام دارد. سئوال اینجاست چرا این افراد آزاد شدند؟
اما داستان آزادی آنها به معجزه شباهت دارد.
مازیار ابراهیمی یکی از متهمان ترور دانشمندان هستهای بود. او در مستند کلوب ترور اعتراف کرد که برای آموزش به اسرائیل رفته. و مسئول تیم ترور مهندس شهریاری یکی از دانشمندان اتمی بود و همچنین در ترور مسعود علیمحمدی دانشمندی اتمی نقش داشته.
مازیار مردی قد بلند است با چشمهای رنگی. وقتی در باره خاطرات دوران زندان سخن میگوید بسیار دقیق و مو به مو آن را توضیح میدهد. حرفهایش دقیق است. صورت او بیشتر به آلمانیها شباهت دارد تا ایرانیان. اما وقتی صحبت میکند لهجه تهرانی او نمایان میشود.
او پیش از دستگیری در سال ۱۳۹۱ صاحب یک شرکت موفق بود. کارش فروش، نصب و آموزش تجهیزات تلویزیونی بود. صدا و سیما ایران هم از طرفهای قرارداد او بود.
مازیار میگوید یکی از رقبایش نامهای بدون امضا در صندوق شکایات صدا و سیما میاندازد. در این نامه مازیار متهم به جاسوسی و بهایی بودن میشود. حراست صدا و سیما هم گزارش را به وزارت اطلاعات ارجاع میدهد. مازیار، برادر و دامادش دستگیر میشوند. آنها به بیش از ۱۰۰ نفر دیگر که به دست داشتن در ترور دانشمندان هستهای متهم شدهاند در زندان اوین میپیوندند.
از دیماه ۱۳۸۸ تا دیماه ۱۳۹۰ چهار تن از دانشمندان هستهای ایران توسط افراد ناشناس کشته شدند و به تعدادی دیگر سوء قصد شد. مازیار یکسال بعد از آخرین ترور دستگیر شد.
مهدی مهدوی آزاد از تحلیلگران مسائل هستهای و امنیتی ایران میگوید وزارت اطلاعات به شدت در آن هنگام تحت فشار بوده است. ” در آن مقطع صدها نفر را با هدف سناریو سازی بازداشت کردند، در واقع هدف خارج کردن وزارت اطلاعات از زیر فشارهای سیاسی بود”.
فیلم اعترافات سال ۱۳۹۱ را نشان مازیار دادم. خشم در صورت او نمایان میشود و مشتهایش گره شده و همدیگر را میفشارند. مازیار گفت ، ” این اعترافات پس از یک ماه تا چهل روز شدیدترین شکنجهها بود. پس از ده ضربه کابل به کف پایم، پام شکست. در این مدت حدود ۶۰۰ ضربه کابل رو پای شکسته تحمل کردم. هفت ماه دست بند به دست در سلول انفرادی گلوله شدم. مهرههای پشتم خم شدهاند. برای رهایی از شکنجه حاضر بودم هر اتهامی آقایان میگفتند قبول کنم.”
مازیار نحوه ضبط اعترافات را در زندان اوین شرح داد. در صحنهای از “مستند” صدا و سیما مازیار عرق کرده و دارد بریده بریده در باره نقشش در ترور دانشمندان اتمی حرف میزند. او میگوید تهیه فیلم کار خود وزارت اطلاعات بود. چون در اوین و با حضور بازجویان ضبط شد.
تصویری که به عنوان پاسپورت اسرائیلی متهمین در مستند صدا و سیما پخش شداما او میگوید که اعتراف به قتل دانشمندان اتمی تازه اول کار بود. او هفت ماه دیگر تحت شکنجه شدید در جایی نامشخص خارج از زندان اوین بود. در این مدت از او خواسته بودند که اعتراف کند پسران اکبر هاشمی رفسنجانی، و محمد امامی کاشانی با او به اسرائیل سفر کردهاند.
آنچه که در نهایت موجب شد مازیار به شکل معجزهگونهای زندان برهد، نتیجه رقابت وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و تلاش وزارت اطلاعات برای اعترافگیری بیشتر از او بود.
در این سالها که ماجراهای ترور و دستگیریها رخ داد، در آبان سال ۹۱ و پیش از دستگیری مازیار، انفجار مهیبی در کارخانه موشک سازی سپاه پاسداران در ملارد کرج رخ داده بود. در انفجار ملارد کرج دهها نفر کشته و زخمی شده بودند. انفجار به حدی شدید بود که صدای انفجار در کرج و تهران هم حس و شنیده شد.
سپاه پاسداران این انفجار را حادثه خواند. اما شایع شده بود کار موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل بوده.
اما بازجویان مازیار تصمیم گرفتند تا او مسئولیت انفجار ملارد را نیز بپذیرد؛ سناریویی که در نهایت نتیجه معکوس داشت و به رهایی مازیار و سایر متهمان از شکنجه منجر شد.
مازیار میگوید بازجویان نقشه پایگاه ملارد را به من دادند و گفتند، “همکارانمان از سپاه شما را بازجویی خواهند کرد. تنها در باره ملارد حرف خواهی زد. وظیفه تو زدن شاسی انفجار بوده است. نه یک کلمه کمتر یا بیشتر از چیزی که بهت گفتیم نگو. وگرنه گوشت به استخونت نمیذاریم. منظورشان این بود که آنقدر کابل خواهند زد تا گوشت از استخون پام جدا بشه.”
یکی از ماموران سازمان اطلاعات سپاه برای بازجویی از مازیار به بازداشتگاه وزارت اطلاعات میرود. مامور سپاه پرونده را ورق میزند و اعترافات مازیار را میخواند.
مازیار میگوید او سرش را از پرونده بلند کرد و گفت: “اعتراف کردی که کلید انفجار ملارد را تو زدی؟ من هم گفتم بله. پرسید کجا بودید اون موقع؟ گفتم پشت فنس پادگان. گفت وقتی انفجار رخ داد، تو چیزی حس کردی؟ گوشات درد نگرفت؟. گفتم نه.”
مازیار میگوید: “مامور سپاه با شنیدن این حرف همچون فنر از جایش پرید. به او بد و بیراه میگوید و ادامه میدهد: ” تا شعاع ۲۵ کیلومتری یک شیشه سالم نمونده، ۱۷۷ نفر کشته شدهاند، یک آجر رو هم بند نمونده، تو میگی اثری رو تو نداشته؟ چه خبره اینجا؟ کی این مزخرفات را به تو گفته؟”
مازیار میگوید او گیر کرده بود. از یک طرف بازجوی وزارت اطلاعات نشسته و او فکر شکنجه پس از بازگشت به سلول بود. و از طرف دیگر مامور سپاه او را تهدید میکرد. مازیار میگوید:” دل به دریا زدم. گفتم که زیر شکنجه این اتهامات را قبول کردهام.”
تحقیقات بعدی ماموران سازمان اطلاعات سپاه نشان میدهد که مازیار روز انفجار (که پیش از دستگیری او در همان سال بوده) در منطقه آجودانیه تهران بوده نه ملارد کرج.
مامور سپاه میگوید همه متهمان بی گناهند و قول آزادی آنها را میدهد. پس از آن ملاقات، شکنجه مازیار و سایر متهمان متوقف میشود.
هیئتهایی از دفتر رهبری و مقامات وزارت اطلاعات برای دلجویی از آنها به ملاقات آنها میروند. مازیار میگوید نماینده رهبری در وزارت اطلاعات گفت ” به لطف شما و آقا امام زمان یک توطئه دولتی کشف و خنثی شد”.
در آن زمان رقابتهای شدیدی بین وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بود. سپاه تلاش داشت و ابتکار عمل را در زمینه ضد جاسوسی از وزارت اطلاعات بگیرد.
مهدی مهدوی آزاد میگوید: “بارها وزارت اطلاعات سناریوهای سازمان اطلاعات سپاه را خنثی کرده همچون اتهام جاسوسی به مذاکره کنند گان اتمی. اما بعضی اوقات سازمان اطلاعات سپاه سناریوی وزارت اطلاعات را خنثی کرده همچون متهمان به ترور دانشمندان هستهای. رقابت این دو نهاد اطلاعاتی رژیم باعث نجات متهمان ترور دانشمندان اتمی شد.”
مازیار ابراهیمی میگوید بدون هیچ گناهی بازداشت شده و تحت شکنجه شدید به ترور اعتراف کرده استپس از پخش فیلم اعترافات به ترور دانشمندان اتمی، برای مقامات امنیتی و اطلاعاتی حکومت ایران محرز شده بود که مازیار و سایر متهمان بیگناه هستند. اما آنان ۲۶ ماه دیگر در زندان ماندند. قاضی پرونده عوض شد و به قاضی شهریاری شعبه ۲۷ جنایی دادگستری تهران ارجاع داده شد.
مازیار میگوید وقتی نزد قاضی شهریاری شکایت برد و از وزارت اطلاعات و صدا و سیما و چند رسانه دیگر شکایت کرد، قاضی شهریاری گفت ” برو خدا رو شکر کن که زندهای. خدا شاهده پاشنه در دفتر من رو در آوردن که چندتا از شما که اعتراف کردهاید را اعدام کنم برای خوشحالی خانواده شهدا و حفظ آبروی نظام.”
اما پیش از شهریاری قاضی پرونده صلواتی بود. مازیار میگوید: “او مرتبا متهمان را تهدید میکرد و میگفت بروید با آقایان همکاری کنید و مرتب کاغذی را نشان میداد و میگفت این حکم اعدام شماست. شما را اینجا چال میکنیم.”
مازیار و ۱۱ نفر دیگر که در آن برنامه تلویزیونی اعتراف کرده بودند پس از حدود ۳.۵ سال زندان همگی آزاد شدند. مازیار میگوید او مجبور شد ۱۳۰ ملیون تومان خسارت بگیرد و شکایتش را از وزارت اطلاعات پس بگیرد. شکایت او به صدا و سیما و کیهان و فارس به جایی نرسید.
اما تنها متهمی که در آن “مستند کلوب ترور” نشان داده شد و اعدام شد، مجید جمالی فشی بود. او نیز در کنار مازیار و دیگر متهمان به ترور دانشمندان اتمی اعتراف کرد.
مجید جمالی فشی قهرمان کیک باکسینگ بود. اهل تبریز. در اعترافات تلویزیونی او بسیار آرام و خونسرد بود. او هم همچون مازیار اعتراف کرد برای آموزش نظامی به اسرائیل رفته است.
مازیار میگوید بازجویان وزارت اطلاعات در باره ارتباطش با مجید جمالی فشی پرسیدند. اما او را نمیشناخته. آقای جمالی فشی دو ماه پیش از دستگیری مازیار با حکم قاضی صلواتی اعدام شد.
مجید جمالی فشی به ترور مسعود علیمحمدی دانشمند هستهای ایران اعتراف کرد. اما تناقضهای زیادی در فیلم اعترافات او بود.
در این برنامه تلویزیون ایران پاسپورتی اسرائیلی نشان داده میشود که گفته میشود مجید جمالی فشی با آن به اسرائیل سفر کرده. این پاسپورت فتوشاپ شده. چرا که نسخه اصلی این پاسپورت نمونه پاسپورت اسرائیلی در سایت ویکیپیدیاست. عکس او بر خلاف قوانین رو به دوربین نیست. بسیاری معتقدند او هم همچون مازیار تحت شکنجه اعتراف کرده است.
مازیار میگوید او باور ندارد جمالی فشی اعدام شده باشد و یا دستی در ترورها داشته باشد: “با توجه به شکنجههایی که ما متحمل شدیم و ما را وادار به اعتراف کردند، من دیگر نمیتوانم هیچ اعترافی را باور کنم”.
بعضی ناظران معتقدند که دستگیری مجید جمالی فشی میتواند نتیجه مصاحبه او در سفارت آمریکا در باکو باشد.
بر اساس گزارشی از وزارت خارجه آمریکا که سایت افشاگر ویکیلیس آن را در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد، “مجید جمالی فشی پس از اعتراضات جنبش سبز قصد مهاجرت به آمریکا را داشته. او در سال ۲۰۰۹ برای گرفتن ویزای آمریکا به سفارت این کشور در باکو پایتخت آذربایجان میرود. آقای فشی در مصاحبه با یکی از دیپلماتهای آمریکایی از خشونت دستگاههای امنیتی ایران در سرکوب جنبش سبز حرف زده. او از جنبش آذریهای ایران و ظلمی به مردم ترک میرود می گوید. او از فشار به خود برای همکاری با نیرویهای امنیتی و اطلاعاتی ایران خبر میدهد. بسیاری بر این باورند پس از انتشار این مدرک توسط ویکیلیکس مجید جمالی فشی پس از بازگشت به ایران دستگیر میشود. و به همین دلیل هم اعدام میشود.”
هفت سال از پخش اعترافات مازیار و سایر متهمان میگذرد. با تعدادی از متهمان که به ترور دانشمندان اتمی اعتراف کردند تماس گرفته شده. آنان آزادند و تهدید شدهاند که نباید با کسی در باره اعترافات اجباری و شکنجه صحبت کنند. آنها به دلایل امنیتی حاضر به گفتگو با ما نشدند.
یک جستجوی ساده در شبکههای مجازی نشان میدهد بسیاری کسانی که در “مستند کلوب ترور” هفت سال پیش صدا و سیما اعتراف کردند، از سال ۲۰۱۵ در فضای مجازی فعال هستند.
شادی صدر، وکیل، فعال حقوق بشر و از بنیانگذاران سازمان “عدالت برای ایران ” میگوید: “برخلاف باور بعضیها، بسیاری از مردم این اعترافات را باور میکنند. جلو دوربین به انجام اعمالی اعتراف میکنند که همهشون جرمهای خیلی بزرگیه، اعمال تکاندهنده است. خانواده اون فرد بیرون از زندان با یک نوع شرم اجتماعی مواجه میشه که بچهشون همچنین خیانتی کردهاند.”
مازیار میگوید پس از این همه سال آثار جسمی و روحی شکنجهها در سلولهای وزارت اطلاعات هنوز او را رها نکرده. او شبها کابوس میبیند و روانپزشک او را هر هفته ملاقات میکند. او میگوید در آلمان هم بازجویان وزارت اطلاعات شبها او را در خواب رها نمیکنند.
مازیار پس از آزادی به کردستان عراق سفر میکند.
او دو عکس مادرش را نشان میدهد. یکی پیش از دستگیریش که مادرش قبراق و سر حال است. و دیگری که اشک مازیار را در میآورد، عکسی از مادرش پس از دستگیری مازیار و پخش اعترافات او.
مادرش سکته مغزی میکند و ظرف چند سال، دهها سال پیرتر میشود.
مازیار هق هق گریه میکند و میگوید: “هر وقت مادرم و پدرم را میبینم از خودم خجالت میکشم.”
مستند ویدئویی بیبیسی
پیام برای این مطلب مسدود شده.