پیام کمال جعفری یزدی از زندان وکیلآباد: با هر روشی که میتوانید حکومت را تحتفشار قرار دهید
ایران وایر: «کمال جعفری یزدی» از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره با ارسال یک فایل صوتی از زندان وکیلآباد مشهد، به تشریح چگونگی یورش ماموران امنیتی به منزل مسکونی وی برای بازداشت خود پرداخت. در ساعت ۲۲ شب جمعه ۹ شهریورماه سال جاری، ۱۵ مامور امنیتی زن و مرد با یورش به منزل دکتر کمال جعفری یزدی وی را بازداشت کردند. این ماموران در بازرسی و تفتیش منزل، دو دستگاه تلفن و لپ تاب فرزندان وی را نیز ضبط کرده و با خود بردهاند. او که در زندان دست به اعتصاب غذا زده است، در فایل صوتی ضمن رد اتهامات خود، آنها را ساختهوپرداخته ذهن ماموران امنیتی دانسته است.
کمال جعفری یزدی به ۱۳ سال حبس تعزیری محکومشده است. حکمی که در دادگاه تجدیدنظر نیز عینا تائید شده است. از مجموع ۱۱ سال حبسی که در حکم دادگاه آقای جعفری یزدی آمده، به استناد ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، «اشد مجازات» آن یعنی ۱۰ سال حبس تعزیری قابلاجرا خواهد بود. در جریان برگزاری دادگاه تجدیدنظر این فعال مدنی جمعی از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ نفره بازداشت و به زندان منتقل شدند. این افراد هماکنون در زندان اداره اطلاعات مشهد و زندان وکیلآباد حضور دارند. از بین بازداشتشدگان دو نفر به نامهای غلامحسین بروجردی و پوران ناظمی به دلیل وخامت حال جسمی با قید وثیقه آزاد شدهاند.
من کمال جعفری یزدی هستم. امروز شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸ و چهارمین روز اعتصاب غذای من در بند سه مشاوره زندان وکیلآباد. حال زیاد مناسبی ندارم. ولی همچنان روی پا هستم.
با توجه به اینکه هیچ مرجع و پناهی در کشور ما وجود ندارد که از حق مظلوم دفاع کند، وزارت اطلاعات خودش میبرد و میدوزد. هر کاری که دلش میخواهد انجام میدهد. هر رای که دلش میخواهد را دستگاه غیرمستقل، بیوجدان، بیشرافت و بیانصاف قضایی صادر میکند.
وزارت اطلاعات، دو بازپرس و دو قاضی، دو شعبه تجدیدنظر آنجا دارد و هر طور بخواهد در حق زندانیان مظلوم پاک شریف و بزرگوار سیاسی، جنایت میکند. زندانی سیاسی یعنی پاکترین انسانی که دارد به وطن و مردم خدمت میکند.
متاسفانه به دنبال پرونده سراسر کذب سال گذشته، اتفاقاتی افتاد. در یککلام بگویم به سیزده سال حبس محکوم شدم. صرفا به دلیل دفاع از کیان شهدا، پاسداری و حفاظت از شهدا. سیزده سال زندان برای زنده نگهداشتن یاد و راه و مرام شهدا. فقط همین و چیزی غیرازاین هر که بگوید، دروغ میگوید. چه دستگاه کثیف قضایی، چه دستگاه کثیف امنیتی، چه وزارت بدنام اطلاعات، چه حکومتی که جز چهل سال دزدی و دروغ و جنایت و خیانت در کارش وجود نداشته است.
با توجه به حکمی که صادر شد و تجدیدنظری که دادیم، در بیستم مرداد، دادگاه تجدیدنظر برگزار شد. دوستانی در آنجا تجمع کردند. انسانهایی بسیار شریف، بزرگ و بزرگوار و پاک در حمایت از حرف مردم و مظلومان دستگیر شدند. بعدازآن رای به من ابلاغ نشد. احساس میکنم بعد از بیستم مرداد ۱۳۹۸ ظرف چهار روز رای را سریعا تایید کردند. بدون اینکه رای به من ابلاغ بشود بدون اینکه به اجرای احکام برود.
روز هفت شهریورماه جاری ساعت ده شب حدود چهارده – پانزده نفر وحشی اوباش درندهی حراملقمه از سازمانهای متعدد امنیتی، از درودیوار منزل من برای گرفتن یک آدم بیمار و مریض که یک هفته هم در آیسییو و بیمارستان بستری بود، به خانهام ریختند. در ورودی را شکستند. در داخلی را شکستند. کلی خسارت زدند. سر من را به دیوار کوبیدند و دستبند زدند.
من همینجا اعلام میکنم: نمیدانم اینها از منزل من چه دزدیدند این دزدان کثیف از خدا بیخبر. نمیدانم در منزل من چه چیزی گذاشتند. چراکه دستم را به در دستبند زدند. دو تا خانم بودند. پلیس امنیت هم بود. اوباش اداره زندانها هم بود. اوباش کثیف وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی هم بود. همگی مسلح، به طرز بسیار وحشیانهای با کفش به خانه یک جانباز و آزاده و برادر شهید آمدند.
پانزده نفر، برای گرفتن آدم مظلومی که تکوتنها در خانه بود. خدا را شکر همسر و فرزندم نبودند. ریختند هرکدام، یک نقطه از خانه را به هم ریختند. دقیقا مثلاینکه خانه را به آتش بکشید و به هم بریزید. تمام زندگی و خانه مرا به هم ریختند. هیچچیز هم گیرشان نیامد. همینالان اعلام میکنم من و زن و فرزندم نمیدانیم از آن خانه چه دزدیدهشده و چه چیزی بجا گذاشتند آنجا.
اینها که آمدند من را دستگیر کردند سرم را به دیوار کوبیدند. موقع سوارشدن به ماشین سرم را به در کوبیدند. مرا به پلیس امنیت فرستادند و بعد هم به بند سه مشاوره زندان وکیلآباد.
تمام حقوحقوق قانونی مرا ضایع کردند. اینها از اعمال ماده ۴۷۷ فرجامخواهی جلوگیری کردند. از تقاضای عدم تحمل کیفر من که جانباز هستم، جلوگیری کردند. دقیقا خلاف شرع و قانون و انسانیت به وحشیانهترین و زنندهترین نحو ممکن برخورد کردند.
حالا حساب اینها باشد در محضر شهدا که انشاالله بعد از ریشهکنی ظلم و ظالم، آنجا تسویهحساب میکنیم.
وقتی به این زندان آمدم، متوجه شدم از دوستانی که در بیست مردادماه مظلومانه برای دفاع از مظلوم و مظلومان در مقابل دادگاه، آرام تجمع کرده بودند، پانزده نفر دستگیر شدند.
چهارتا خانم و یازده مرد که دو سه نفرشان هیچ نقشی نداشتند. مثل آقای هاشم رجایی. مثل آقای رضا جنگی و یک نفر دیگر که احتمالا در بند شش همین زندان وکیلآباد هستند. بقیه در اختیار وزارت جنایتکار و بدنام اطلاعات قرار دارند و همچنان آنجا هستند.
شنیدم آقای بروجردی حالش بد شده و او را منتقل کرده بودند به بیمارستان قائم و ناچار ازآنجا هم به خاطر اینکه آبرویشان نرود، منتقلش کردند به گرگان و بهنوعی آزاد شده است.
از خانمها که احتمالا خانم ناظمی باشد، آزاد شده است. او بیمار بوده. بقیه هم همچنان در چنگال خون آشامان درنده هستند. تا جایی که من اطلاع دارم، بعدازآنکه آقای واحدیان را در روز بیست و پنجم مردادماه دستگیر کردند. او را هم به بند پنج زندان وکیلآباد مشهد آوردند. بند پنج کثیفترین و بدترین بند زندان وکیلآباد است. اراذلواوباش و آدمکشها و چاقوکشها در این بند زندانی هستند. این مرد بزرگوار را فرستادند آنجا. تا آنجا که من خبر دارم، سوءقصدی به جان ایشان شده است.
اینجا حفاظت اطلاعات زندان، مجری و مطیع دستورات وزارت اطلاعات و جنایتکاران بیرون است. دستور میدهند این زندانی را اذیت کنید. این زندانی را بزنید. اینها حسابشان باشد. تکتک اسامی اینها را مردم یادداشت کنند. باشد بعد از ریشهکنی بدانیم با این ظالمین به چه نحوی باید برخورد کرد. به چه روشی باید رفتار کرد.
این شرحی بود از وضعیت پرونده و وضعیت اعتصاب غذای من. الان در حال بسیار نامناسبی هستم. الان هم با یک آبقند توانستم صحبت کنم.
امیدواریم که بهزودی بساط این ظلم و ظالمین جمع شود و ریشه ظلم و خانه ظلم کنده شود. هرکسی بتواند در کشور ما در زیر یک حکومت دمکراتیک سکولار، زندگی آرام و خوبی داشته باشد.
به ملت بزرگوارمان توصیه میکنم بیانیه چهارده نفر را که شامل: گذار از نظام پلید جمهوری اسلامی، اصلاح که نه؛ تغییر کامل قانون اساسی، عزل و استعفای رهبری و رفراندوم برای رسیدن به حکومتی دمکراتیک و سکولار بذرش پاشیده شده را بخوانند.
بقیهاش به مردم مربوط است. این پیام بیانیه چهارده و این چهارده نفر ثبت تاریخ ایران شده… تلاش کنیم انشاالله با آبیاری این بذر پاشیده شده بهزودی جوانه بزند و ایران را سرسبز و شاداب بکند
من یقین دارم بیانیه چهارده میرود تا پیروزی و رسیدن به خواست اکثریت بالغبر نوددرصدی ملت بزرگوار ما. لازمهاش وفا و اتحاد است. لازمهاش حول یک محور چرخیدن است. لازمهاش حول محور ایران بودن است. تمامی جریانات خود را موظف کنند حول محور ایران بچرخند. برای آزادی ایران.
نجات ایران در گرو اتحاد در بین تمامی نیروهاست انشاالله که در پناه خدا محفوظ باشیم.
امیدوارم بهزودی زود شاهد ایران آزاد باشیم. زندانیان سیاسی بیگناهمان آزاد شوند. نشاط و شادابی رقص و آواز را همه ملت در کنار هم تجربه کنند.
ما از مردم خوب ایران میخواهیم که هزینهها را تقسیم کنند. یک عده زندانی بیگناه همه هزینهها را کردند. کمک کنید به زندانیان سیاسی. به خود زندانیان سیاسی و خانوادههای مظلوم و بیگناه زندانیان سیاسی. هر کس هر کاری میتواند بکند.
نگذارید یک زندانی سیاسی غریب بماند. تلاش کنید با هر روشی که میتوانید حکومت را تحتفشار قرار دهید. ما از داخل مرجع و پناهی نداریم. مرجع و پناه ما سازمانهای حقوق بشری و سازمانهای بینالمللی است.
پیام برای این مطلب مسدود شده.