پیام یک شهروند از ماهشهر: ناجوانمردانه همکارانم را کشتند
ایران وایر: روایت ماهشهر
سلام
اسم من هرمز و محل کارم شهرستان ماهشهر است.
در درگیریهای حدود ساعت ده – یازده صبح دوشنبه 26 آبانماه دو تن از همکاران پتروشیمی هم در اثر رگبار شلیک تیربار دوشکا ماموران در شهرک چمران (جراحی) کشته شدند. «احمد چراغیان» متولد شهرستان جایزان از کارمندان بهره برداری پتروشیمی تندگویان ماهشهر و «سالم سنجری (سنجریان)» از کارمندان ترانسپورت حمل و نقل کارکنان پتروشیمی بندرامام از منزل به شرکت.
همانطور که در گزارش شما آمده، راههای منتهی به شرکتها توسط مردم معترض بسته شده بود. امکان حمل و نقل نفرات از شرکتها به خانه و برعکس وجود نداشت. آقای سنجری بر حسب وظیفه کاریاش که مسئول چک کردن راهها و اینکه امکان حرکت سرویسها هست یا نه، هر روز و قبل از زمان حرکت شیفتها بود.
شرکتهای پتروشیمی علاوه بر نفرات روزکار، نفرات شیفت هم دارد که ساعت ۵:۳۰ و۱۳:۳۰ و ۲۱:۳۰ از ماهشهر و شهرکهای بعثت و چمران و کورهها و سربندر، به سمت پتروشیمیهای منطقه ویژه حرکت میکنند. آقای سنجری مسیرها را بازرسی میکرد که در صورت امکان، نفرات جایگزین کارگرها و نفراتی که در شرکت مانده و از خانوادهها بی خبرهستند را مشخص کند. ولی وقتی به فلکه ورودی شهرک میرسد، ماموران به او شلیک کرده و او جان می بازد.
آقای چراغیان هم از نفراتی بود که در شرکت مانده بود و امکان برگشت به خانه را نداشت. او دارای سه فرزند بود. بعد از دو روز ماندن در شرکت، صبح اقدام به بازگشت به سمت خانه میکند. مقداری از مسیر را پیاده میرود و مقداری هم با ماشین تا نزدیکی شهرک جراحی و پادگان نزدیک شهرک که قبل از فلکه ورودی شهرک چمران است. او از آنجا پیاده یا شاید با موتور یکی از نفراتی که جاده را بسته بودند – چون شهرک چمران تقریبا همه یکدیگر را میشناسند و اکثر معترضان از دوستان هم و از خود مردم آنجا بودند – به سمت خانه میرود. ولی چون حرکت او همزمان با به رگبار بستن مردم معترض بوده و او هم جان باخته است.
این نکته ضروری را هم بگویم که مردم معترض ماهشهر و شهرکهای اطراف، فقط ورودی خروجی شهر را بسته بودند. داخل شهر همه چیز عادی بود. کوچکترین بیاحترامی به هیچکس نکردند. میتوانم قاطعانه بگویم که حتی یک شیشه هم از بانک یا مغازهای شکسته نشد. معترضان اصلا وارد شهر نشدند. فقط زمانی که بر اثر رگبار گلولهها مجبور شدند برای در امان ماندن به داخل شهر بیایند.
فکر نمیکردند افرادی که پشت تویوتا و تیربار دوشکا نشستهاند، اینقدر بیرحم باشند که برایشان داخل و بیرون شهر، مرد و زن و بچه و افراد مسن فرقی ندارد.
گویا خانواده کشته شدگان را تهدید کردهاند اگر حرفی بزنند، سرنوشت بدی در انتظارشان هست. حتا اجازه نوشتن در مورد عزیزانشان را ندادهاند.
حتا خود ما هم تا در پیام یا تماس تلفنی جمله یا کلماتی در مورد اتفاقات میگوییم، خیلی سریع اس ام اس دریافت میکنیم که: «انتشار اخبار و…طبق ماده فلان و فلان مقدار جرم و حبس دارد. لطفا فریب گروهکهای ضد نظام را نخورید و…»
ولی من دلم طاقت نیاورد تا در مورد این دو نفر اطلاعی ندهم. ناجوانمردانه این دو نفر را که کاملا بیگناه هستند، کشتهاند ولی خون آنها پایمال نشده و نادیده گرفته نشود. هر چند که تمام معترضان بیگناه بودند و فقط از شرایط اقتصادی به تنگ آمده بودند.
دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر ایران وایر نیست. ایران وایر در بخش وبلاگ ها، از انتشار همه دیدگاه ها استقبال می کند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.