31.12.2019

قاسم سلیمانی و نگاه امنیتی ایران به عراق؛ اشتباه بود؟

بی‌بی‌سی: علی معموری کارشناس امور عراق

علی معموری کارشناس امور عراق، در مقاله ای برای صفحه ناظران با اشاره به سیاست خارجی ایران در عراق درباره پیامدها و نتایج آن نوشته است. به نوشته معموری ایران با نگاهی امنیتی و با تکیه بر ایدئولوژی شیعی بدون توجه به ساختار فرهنگی اجتماعی و هویت ملی/ عربی عراق اشتباهاتی را انجام داد که پیامد آن اعتراض مردم عراق حتی شیعیان جنوب آن علیه نفوذ کشور همسایه است.

پرونده عراق در ایران از آغاز سقوط رژیم صدام در دست نیروهای امنیتی و نه سیاسی بود. همه سفیران ایران در بغداد از سال ۲۰۰۳ تا کنون دارای سابقه نظامی در سپاه پاسداران بودند. به علاوه٬ شخص اول فعال در عراق که نمایندگی رسمی ایران را تقریبا در همه حوزه ها به عهده داشت٬ قاسم سلیمانی بوده است.

تا چندی پیش نفوذ ایران در عراق تا اندازه ای عمیق٬ گسترده و نیرومند بود که تصور تضعیف آن غیر واقعی و غیر محتمل به نظر میرسید. اکنون اما شاهد فروپاشی سریع و پیاپی اجزای مختلف آن در سراسر این کشور هستیم. گویا آن ساختار به ظاهر نیرومند٬ کیانی پوشالی بود که بر پایه های استواری بنا نشده بود. به علاوه٬ سیاست خطرناک کشاندن درگیری بین ایران و آمریکا به زمین عراق سبب شده که این کشور زیان اساسی از این امر متحمل شده و سرنوشت آن به سمتی نامعلوم پیش برود.

حملات اخیر نیروهای آمریکایی به مواضع کتائب حزب الله در رد حملات موشکی این گروه به مواضع آمریکاییها در کنار بحران سیاسی جاری در عراق٬ وضعیت عراق را به سمت جنگ داخلی با دخالت و حمایت نیروهای خارجی٬ مشابه وضعیت سوریه میکشاند. به نظر می رسد در این میان دولت عراق که از موقعیت پایداری بین مردم خود برقرار نیست بین منافع ایران و مریکا سرگردان است.

نیروهای آمریکایی مواضع کتائب حزب‌الله عراق را بمباران کردند

بدون شک٬ همه نیروهای فعال در عراق از کشورهای غربی تا کشورهای عربی دچار اشتباهات بزرگی شده و در ناکامی وضعیت فعلی این کشورسهیم هستند. اما ایران به طور خاص چه اشتباهات استراتژیکی در سیاستهای خود در عراق داشته است؟

ابومهدی مهندس از سران گروه کتائب حزب الله که به ایران نزدیک است چندی پیش گفته بود: “افتخار می کنم که نامم در این فهرست(لیست تروریستهایی که آمریکا اعلام کرده) است و آرزو می‌کنم که در گلزار شهدای تهران دفن شوم نه در عراق.”/ ابو مهندس در کنار قاسم سلیمانی در تهران
مریدپروی به جای هم‌پیمانی

نوع رابطه ای که ایران در عراق طی سالهای پس از سقوط رژیم بعث در سال ۲۰۰۳ بنا نهاد٬ رابطه ای بحران‎زا و ناپایدار بود که عناصر اساسی استمرار و بقا را نداشت.

در طول این سالها٬ همه تلاش ایران در پرورش نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف سیاسی و اداری و امنیتی و نظامی عراق بود. مستندات اخیر منتشر شده در روزنامه نیویورک تایمز حاوی شواهد متعددی در این خصوص است. یکی از بارزترین نمونه های این اسناد و شواهد٬ پیام رئیس حفاظت اطلاعات ارتش عراق حاتم المگصوصی به مأمور اطلاعاتی ایران در سال ۲۰۱۴ است که به وی گفته بود: “تمام استخبارات ارتش عراق را مربوط به خود بدانید و هرچه نیاز دارید به من بگویید برای شما تامین کنم.”

ایران در عراق دقیقا به دنبال این نوع افراد بود٬ با این گمان که تقویت شبکه ای از نیروهای طرفدارش و قرار دادن آنها در نقاط و سازمانهای حساس اداری و نظامی میتواند به تأمین نفوذ ایران در عراق بیانجامد. این امر به طور طبیعی به این واقعیت منتهی شد که مافیاهای مختلف سیاسی و نظامی و اقتصادی در ارتباط با ایران شکل گرفته و عملا شبکه نفوذ ایران در عراق به یک شبکه سرشار از فساد و کشتار تبدیل شود.

این در حالی است که نفوذ پایدار تنها از طریق ایجاد پیمانهای استراتژیک و خلق منافع و مصالح مشترک پایدار امکان پذیر است. ایران میبایست به جای سرمایه گذاری بر نیروهایی که ممکن است به راحتی پایگاه اجتماعی خود را از دست دهند و یا به طرف دیگری تغییر جهت دهند٬ شبکه ای از همپیمانان در عراق میساخت که از خاستگاه منافع ملی عراقی و عقلانیت سیاسی در صدد ساخت٬ حفظ و تقویت روابط استراتژیک بین عراق و ایران در همه سطوح خود باشند.

واقعیت فراموش شده از سوی سیاستگزاران ایرانی در عراق آن بود که رابطه استراتژیک عراق و ایران بدون ابتنای بر منافع ملی هر دو طرف و ایجاد حوزه مشترکی که به سود ایران و عراق در آن واحد باشد امکان پذیر نیست. ایران و عراق در حوزه های متعدد سیاسی و اقتصادی و امنیتی و اجتماعی زمینه همکاری و عمل مشترک دارند٬ اما این امر بدون وجود یک عقلانیت سیاسی برخاسته از منافع ملی عراق و ایران به طور هم زمان نمیتواند ضمانت استقرار و استمرار داشته باشد.

این امر سبب شد که چهره نزدیکان ایران در عراق بدنام گشته و اعتبار اجتماعی خود را از دست دهند. این افراد و گروهها اکنون نیروهایی فارغ از حس ملی‌گرایی نسبت به عراق شناخته شده و از اسباب ناکامی عراق در ایجاد یک دولت مستقر و مستقل به شمار میروند. برای مثال ابومهدی مهندس از سران گروه کتائب حزب الله که به ایران نزدیک است چندی پیش گفته بود: “افتخار می کنم که نامم در این فهرست(لیست تروریستهایی که آمریکا اعلام کرده) است و آرزو می‌کنم که در گلزار شهدای تهران دفن شوم نه در عراق.”
ایران سرمایه گذاری هنگفتی در ایجاد میلیشیاهای مختلف و متنوع در عراق داشته است. سیر پیدایش و گسترش شبه نظامیان شیعی از سال ۲۰۰۳ تا کنون نشانگر میزان سرمایه گزاری عظیم ایران در این حوزه است. در آغاز گروه جیش المهدی و سازمان بدر تنها گروههای شبه نظامی فعال در عراق بودند که مورد حمایت ایران بودند. به تدریج٬ دهها گروه دیگر ایجاد گشته و به عنوان بازوهای گسترش نفوذ امنیتی ایران مورد استفاده قرار گرفتند.
نگاه امنیتی قاسم سلیمانی

پرونده عراق در ایران از آغاز سقوط رژیم صدام در دست نیروهای امنیتی و نه سیاسی بود. همه سفیران ایران در بغداد از سال ۲۰۰۳ تاکنون دارای سابقه نظامی در سپاه پاسداران بودند. به علاوه٬ شخص اول فعال در عراق که نمایندگی رسمی ایران را تقریبا در همه حوزه ها به عهده داشت٬ قاسم سلیمانی بوده است.

مشکل نگرش امنیتی آن است که تنظیم روابط را صرفا از منظر خطرهای امنیتی وجود در کشور همسایه و ناشی از نیروهای رقیب منطقه ای و بین المللی فعال در آن می بیند. این نگرش به ساخت روابط پایدار سیاسی با همه ابعاد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی آن نمیپردازد٬ بلکه صرفا به تهدیدات امنیتی و راههای مقابله با آن توجه نشان میدهد. این امر سبب شد که سیاست ایران در عراق محدود به مواضع آنی و کوتاه مدت گردد و نگرش استراتژیک آینده نگر با هدف ایجاد روابط پایدار و ماندگار نادیده گرفته شود. یکی از نشانه های بارز این رویکرد آن است که عملا ایران در حوزه اقتصاد عراق سرمایه گذاری قابل توجهی نکرده٬ علی رغم آن که عملا جنوب عراق از سطح امنیت بسیار خوبی در سالهای گذشته برخوردار بوده و استقبال مردمی بالایی از فعالیتهای ایران در آن صورت میگرفت.

ایران در مقابل٬ سرمایه گذاری هنگفتی در ایجاد میلیشیاهای مختلف و متنوع در عراق داشته است. سیر پیدایش و گسترش شبه نظامیان شیعی از سال ۲۰۰۳ تا کنون نشانگر میزان سرمایه گزاری عظیم ایران در این حوزه است. در آغاز گروه جیش المهدی و سازمان بدر تنها گروههای شبه نظامی فعال در عراق بودند که مورد حمایت ایران بودند. به تدریج٬ دهها گروه دیگر ایجاد گشته و به عنوان بازوهای گسترش نفوذ امنیتی ایران مورد استفاده قرار گرفتند.

تاسیس حشد شعبی به عنوان یک نیروی مستقل نظامی در سال ۲۰۱۴ با حمایت ایران و بر خلاف نظر آیت‌الله سیستانی که فتوای جهاد علیه داعش را داده بود شکل گرفت. فتوای آیت‌الله سیستانی به صراحت نظر به پیوست داوطلبان به نیروهای امنیتی رسمی مانند ارتش بود٬ نه آن که نیروی موازی‌ای در کنار این نیروها شکل بگیرد.

گروه عصایب اهل حق٬ کتائب امام علی٬ جیش المؤمل٬ جنبش نجباء٬ نیروهای ابوالفضل عباس و دهها گروه شبه نظامی دیگر تنها از درون جیش المهدی و با پشتیبانی مستقیم ایران شکل گرفته و نفوذ امنیتی و سیاسی خود را درون حکومت عراق گسترش دادند. بدر نیز خاستگاه پیدایش تعدادی از میلیشیاهای شیعی بوده است. در کنار همه آنها٬ سپاه پاسداران به تاسیس میلیشیاهای خاص دیگری مانند کتائب حزب الله و سرایای خراسانی پرداخت که وفادارای بیشتری به نظام ولایت فقیه داشته و ارتباط ساختاری عمیق و وسیع با سپاه پاسداران و نیروی قدس علی وجه الخصوص دارند.

مجموع این میلیشیاها اکنون به حدود ۷۰ گروه رسیده و علیرغم تلاشهای پیگیر دولتهای سابق عراق در کنترل آنها تحت نظر حکومت٬ هم چنان یکی از تهدیدهای جدی برای استقرار و استقلال عراق به شمار میروند٬ به نحوی که بسیاری از آنها عملا مستقل از سیاست حکومت عراق و نظر نخست وزیر که فرمانده کل قوا است عمل میکنند. برای مثال٬ برخی از آنها بدون مجوز قانونی از دولت عراق در سوریه فعالیت نظامی دارند و به صراحت کامل از وفادارای خود نسبت به آیت الله خامنه ای یاد میکنند.

تاسیس حشد شعبی به عنوان یک نیروی مستقل نظامی در سال ۲۰۱۴ با حمایت ایران و بر خلاف نظر آیت‌الله سیستانی که فتوای جهاد علیه داعش را داده بود شکل گرفت. فتوای آیت‌الله سیستانی به صراحت نظر به پیوست داوطلبان به نیروهای امنیتی رسمی مانند ارتش بود٬ نه آن که نیروی موازی‌ای در کنار این نیروها شکل بگیرد
تاکید بر هویت شیعی و انکار هویت عربی

شناخت سیاستگذاران امور عراق در ایران از عراق٬ جامعه آن و پیچیدگیهای تاریخی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آن بسیار محدود بوده است. این شناخت مبتنی بر تصورهای ساده انگارانه ای بود که سیاستگذاران ایرانی را به این باور رسانده بود که از طریق روابط دینی و مذهبی و گسترش نفوذ در بین تشکلهای سیاسی مختلف٬ امکان برقراری و حفظ هیمنه ایرانی در عراق امکانپذیر است.

تصور رایج در نگاه این سیاستگذاران این بود که روابط مذهبی بین شیعیان ایران و عراق میتواند ضامن همپیمانی دو جامعه گشته و با توجه به اکثریت شیعیان در عراق٬ گروههای سنی و کرد نیز ناگزیر به تبعیت از رویکرد عمومی شیعیان خواهند بود.

دستگاه رسانه ای ایران و بازوهای عراقی آن عملکرد غیر موفقی در ارائه چهره مثبتی از ایران در عراق داشته اند. این دستگاه صرفا از گفتمان ایدئولوژیک تشیع سیاسی استفاده کرده و اصرار بر تحمیل اين هويت سياسی بر همه مردم عراق از کرد تا سنی داشته است.

در این میان شیعیان عراق هم از هویت مرکب و چند بعدی برخوردار هستند. هر چند عنصر تشیع٬ آنها را به جامعه شیعی ایران نزدیک میکند و زمینه نزدیکی در انجام شعایر شیعی را فراهم میکند٬ اما در عین حال آنان هویتی عربی داشته و بخشی از قبایل و عشائر بزرگ عربی به شمار میروند که امتداد آنها در کشورهای مختلف عربی همسایه عراق به چشم میخورد. هویت باستانی عراق که ریشه در تمدنهای کهن سومری و بابلی و آشوری دارد و تفاوتهای فرهنگی و هویتی بارزی با هویت باستانی ایرانی دارد نیز بخشی از هویت جامعه عراقی است.

به علاوه٬ حافظه تاریخی مردم عراق حساسیتهای ویژهای نسبت به نقش ایران در عراق دارد. بخش زیادی از خانواده های عراقی هم چنان یاد کشته شدگان خود در جنگ عراق و ایران را در خاطره دارند. دشمنیهای تاریخی نیز در دوره رژیم بعث نیز مورد استفاده فراوان سیاسی قرار گرفته که ظرفیت آن را دارد که به آتش احساسات منفی نسبت به ایران بیافزاید.

روابط استراتژیک تنها بر مبنای تشابه مذهبی ساخته نمیشوند و نیازمند ایجاد مجموعه دیگری از مقومات و در رأس آنها منافع بلند مدت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هستند.

از این رو٬ پیش بینی شکلگیری جنبش مردمی گسترده علیه ایران در بین جامعه شیعی مستقر در نجف و کربلا و بصره برای سیاستگذاران ایرانی غیر ممکن بود٬ هر چند بسیاری از شخصیتهای بارز عراقی از جمله آیت الله سیستانی بارها و پیش از این از شکلگیری این جنبش در صورت استمرار سیاست کنونی ایران در عراق هشدار داده بودند.

معترضان با هجوم به کنسو‌لگری ایران در نجف، این ساختمان را به آتش کشیدند
موقعیت ژئوپلیتیک عراق

موقعیت سیاسی عراق در جغرافیای منطقه از آن پلی برای روابط اقتصادی و همکاریهای سیاسی و امنیتی و غیره بین نیروهای فعال در منطقه ساخته است. منفعت ملی عراق و نیز منافع ملی کشورهای همسایه آن اقتضا میکند که توافقی سیاسی و همکاری همه جانبه ای در خصوص آن شکل گیرد. همراه شدن عراق با هر محوری علیه محور دیگر به افزایش تنش در منطقه انجامیده که زیان آن در مرحله نخست به عراق و در مراحل بعدی به کشورهای همسایه آن منتقل میشود.

برای مثال٬ همراه شدن عراق با محور عربی ضد ایرانی در آغاز پیروزی انقلاب به شکلگیری جنگ هشت ساله انجامید که افزون بر ویرانی دو کشور به زیانهای اقتصادی فراوان برای همسایه های عرب عراق انجامید. به همین ترتیب٬ سقوط رژیم بعث توسط آمریکاییها٬ زمینه درگیری و رقابت بین محورهای مختلف در منطقه از جمله ایران و آمریکا و عربستان سعودی را در زمین عراق فراهم آورد که از اسباب جدی شکلگیری تروریسم و گروههای چون القاعده و داعش و شبه نظامیان متنوع دیگر به شمار می رود.

سیاست ایران در عراق به سمت حذف رقبا و تبدیل شدن به تنها بازیگر فعال در این کشور بود. ایران علاقه جدی به همکاری با طرفهای دیگر فعال در منطقه از جمله آمریکاییها٬ سعودیها و ترکها در تقسیم منافع برآمده از عراق از خود نشان نداد. این امر عملا به عقب نشینی طرفهای دیگر انجامیده و نوع روابط بین ایران و آنها را به درگیری کشاند.

همچنین تمایل ایران به کشاندن درگیری منطقهای و بین المللی خود با آمریکا و همپیمانانش در منطقه به زمین عراق سبب شد که مردم عراق بهای رقابتها و بلندپروازیهای سیاسی ایران و باقی کشورها را پرداخت کنند.

به نظر می رسد ایران از شیوه هیمنه و سلطه بر عراق به سمت همکاری و تعاون با دیگر نیروها در خصوص عراق تغییر جهت دهد.

تجربه جنبش اعتراضات کنونی در عراق با ابعاد وسیع ضد ایرانی وسیع آن باید زمینه بازنگری در سیاست خارجی ایران نسبت به عراق و منطقه را فراهم آورد. امکان تحقق چنین امری منوط به میزان توجه به عقلانیت سیاسی در بین سیاستگذاران ایرانی است که نوع نگاه آن ها چه در حوزه سیاست داخلی و چه خارجی احتمال چنین امری را غیرمحتمل می کند.

پیام برای این مطلب مسدود شده.

Free Blog Themes and Blog Templates