عسل محمدی: تشدید سرکوبها ما را مقاومتر میکند
ایران وایر: در روزهای پس از آبان ۱۳۹۸، فشارها بر فعالان مستقل و سندیکاهایی که این فعالان را نمایندگی میکنند تشدید شده است و حتی وعدههای پیشتر مسوولان قضایی برای تجدیدنظر در شیوه برخورد با پرونده فعالان کارگری فراموش شده است. احکام سنگین قضایی و زندانهای طویلالمدت، صدور اجراییه برای اجرای احکام، احضارها و افزایش تماسهای منظم تلفنی تهدیدآمیز ازجمله نشانههای تشدید فضای سرکوب است.
«عسل محمدی»، از فعالان کارگری و از اعضای هیات تحریریه نشریه اینترنتی «گام» که در جریان سرکوب جنبش کارگری هفتتپه دو بار بازداشت و با قید وثیقه سنگین آزاد شد ازجمله این فعالان مستقل است که حکم ۵ سال زندان قابل اجرای او تایید شده است و در صورت صدور اجراییه باید برای تحمل ۵ سال زندان به زندان برود. خانم محمدی میگوید تشدید فضای ارعاب او و سایر فعالان مستقل را تسلیم نمیکند و تنها مقاومت آنها را بیشتر میکند و تشدید تلاش آنها برای یافتن راههای مناسب برای شکستن هیمه فضای سرکوب را در پی دارد.
میدانیم که احکام تجدیدنظر پرونده هفتتپه که شما هم یکی از متهمان آن هستید مدتی پیش صادر شد. الان پرونده در چه مرحلهای است؟
احکام تجدیدنظر برای همه ما، بهاستثنای «علی نجاتی»، زندان ۵ ساله است و پرونده هم برای اجرای احکام به اجرای احکام ارسال شده است؛ اما برای دادخواست تجدیدنظر آقای نجاتی علیرغم پیگیریهای مکرر «فرزانه زیلایی»، وکیل ایشان، هنوز تعیین شعبه نشده است و طبعا رسیدگی هم صورت نگرفته است. الان منتظر نامه اجرای احکام برای رفتن به زندان هستیم. لازم است به «محمد خنیفر» اشاره کنم که حکم تجدیدنظر در مورد او هم ظاهرا فقط برای هماهنگ کردن احکام همه متهمان باهم فقط یک سال کاهش یافت. وضعیت کاری او و «اسماعیل بخشی» هم خیلی مبهم است و بدون قرارداد رسمی به سرکار برگشتهاند. میدانیم که در جریان بازداشت هم خنیفر اخراج شده بود و بخشی هم دستکم ۳ ماه حقوق نگرفت.
در این مرحله، آنطور که وکلای شما میگویند هیچ امکان حقوقی برای دادن دادخواست به مرجعی بالاتر برای توقف اجرای حکم شما وجود دارد؟
تا جایی که من میدانم به لحاظ حقوقی چنین امکانی وجود ندارد یا دستکم اقدام موثری نمیتوان انجام داد. میدانید که پیشتر وعده داده بودند که احکام کارگری بهطورکلی به این زودیها اجرا نمیشود، یعنی ادعا شده بود تصمیمی سیاسی برای به تاخیر انداختن اجرای احکام یا حتی اجرایی نکردن آنها گرفته شده است اما با توجه به اجراییهای که برای حکم زندان «حسن سعیدی» آمده است، امیدهای ما برای به تاخیر انداختن احکام بر باد رفته است و چندان خوشبین نیستیم.
چهارشنبه، ۲ بهمن، دادگاه ۳ نفر دیگر از فعالان کارگری که به شکلی با پرونده شما مرتبط هستند برگزار میشود. درباره این پرونده چه میدانیم؟
سه نفر از رفقای ما، «هیراد پیربداقی»، «فرید لطفآبادی» و «رُهام یگانه» روز دادگاهی ما، ۱۲مرداد۱۳۹۸، کنار خانواده ما مقابل دادگاه ایستاده بودند. آن روز داخل دادگاه و همچنین مقابل دادگاه فضا بسیار امنیتی بود. کسی را به دادگاه راه نمیدادند، حتی من را که متهم پرونده بودم و دادگاهی داشتم ابتدا راه نمیدادند. داخل دادگاه هم تعداد زیادی مامور امنیتی مرد و زن حضور داشتند. در آن فضا، این رفقای ما را بدون اینکه حتی تجمع خاصی شکل بگیرد یا کاری جز ایستادن کنار خانواده ما انجام داده باشند، به اتهام اخلال در نظم عمومی بازداشت کردند. این بچهها ۲۴ روز در بازداشت ماندند که ۲۰ روز آن را در انفرادی بودند و برای هرکدام پرونده سنگینی درست کردند؛ مثلا به آنها اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی زدند آنهم بر اساس پروندهای که از فعالیتهای ۵ ساله اخیر این بچهها درست کردهاند. این را هم بگویم که هیراد پس از آزادی یک بار دیگر هم بازداشت شد و با وثیقه سنگینی دوباره بیرون آمد. امروز این بچهها را علاوه بر این، به اتهام تبلیغ علیه نظام هم دادگاهی میکنند.
با توجه به تجربهای که از دادگاه خودتان دارید چقدر خوشبین هستید که دوستان شما امروز در چارچوب قانون دادگاهی شوند؟
در پروسه دادگاهی خود ما، چیزی که متاسفانه به ما ثابت شد این بود که قضات دادگاه انقلاب، دستکم آنهایی که در پرونده ما دخیل بودند، مطابق خواست و میل دستگاه امنیتی حکم صادر میکنند و عملا اختیاری از خود ندارند و آنچه را بازجو از آنان میخواهد یا توقع دارد، انشا میکنند. درواقع دادگاه به شکلی خیلی فرمالیته کارش را انجام میدهد. برای نمونه در پرونده خود من مواردی وجود دارد که اگر عدالتی در کار بود میشود بر اساس آن از قاضی شکایت کرد. برای نمونه، من برای سه اتهام بازجویی شدم، کیفرخواست من هم بر اساس همان سه اتهام نوشته شد و در دادگاه هم برای همان سه اتهام دادگاهی شدم، اما دو هفته بعدش برای چهار اتهام حکم گرفتم! اتهام تبلیغ علیه نظام در هیچ مرحلهای به من تفهیم نشد و در روز دادگاه هم در کیفرخواست دادستان نبود اما بعدا صرفا برای یکدست شدن احکام همه بچهها و اینکه با داشتن بیشتر از سه اتهام به همه اشد بهعلاوه نصف حکم بدهد، در حکم من این اتهام هم قید شد. بهاینترتیب، به این دادگاه نمیتوانیم خوشبین باشیم. این بچهها در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی افشاری دادگاهی میشوند که سابقه بسیاری بدی در دادن احکام سنگین ۱۵ و ۲۰ سال به متهمان دارد، ازجمله احکام فعالان ضد حجاب اجباری را که همه حکمهای بسیار سنگینی است این قاضی صادر کرده است.
و همه اینها درواقع به خاطر اینکه این سه نفر در شرایطی که فضا را بهشدت امنیتی کرده بودند و انتظار نداشتند کسی کنار خانوادهها باشد، به تهدیدها بیاعتنایی کردند؟
بله درواقع هدف اصلی برگزاری چنین دادگاههایی این است که چنان فضای ارعاب را تشدید کنند که تو حتی نتوانی از رفیق خودت حمایت کنی. این بچهها غیر از اینکه کنار خانوادههای ما بودند که پر از استرس بودند کار دیگری نکرده بودند. بهغیراز مادر من، بقیه خانوادهها، ۱۰ ماه از فرزند زندانیشان دور بودند. حضور آنها کنار خانوادههای ما بیشتر از آنکه جنبه سیاسی داشته باشد، جنبه رفیقانه و دوستانهای داشت. همین را هم اینها برنمیتابند و چه پروندههای قطوری ساختهاند و چه اتهامات عجیبوغریبی به آنها بستهاند تنها به خاطر اینکه اینها کنار خانوادههای ما ایستادهاند. هدفشان این است که با این پروندهسازیها برای ایزوله کردن فعالان و بالا بردن هزینه حمایت از این فعالان را بالا ببرند. طبعا ما مقابل این رفتارها میایستیم و انتخابی هم جز این نداریم و مرعوب نمیشویم و دوم بهمن کنار رفقایمان خواهیم بود. این وظیفه طبقاتی ماست و ما، هیچکدام از ما، ذرهای مرعوب این رفتارهای سرکوبگرانه، این فضای وحشت و این فشارهای ایذایی نشدهایم. ما یاد گرفتهایم چگونه این فشارها را عقب بزنیم و قطعا هم عقب خواهیم زد. خوشبختانه این بچهها حمایت سندیکاهای مستقل کارگری را هم دارند. هم سندیکای هفتتپه و هم سندیکای شرکت واحد برای این بچهها بیانیه دادهاند و اعلام حمایت کردهاند و این شاهدی است بر اینکه ما میگوییم متکثر هستیم و در کنار هم هستیم و از یک طبقه واحد با ارتفاع مشترک صحبت میکنیم. این شکل از حمایتها یعنی اینکه ما نه به تعبیر خودشان چند فعال مدنی و سیاسی که اعضای یک طبقه واحد هستیم که هر ماه یکی تعدادی از ما را به بهانههای واهی دادگاهی میکنند؛ اما اینها نه خدشهای در استحکام ما ایجاد میکند و نه ما را مرعوب میکند و تنها نتیجهاش تلاش بیشتر ما برای یافتن راههایی برای درهم شکستن این فشارهای بیشتر است.
پیشتر به صدور اجرائیه برای حکم ۵ سال زندان حسن سعیدی، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی را نشانه شروع احتمالی صدور اجرائیه برای سایر بچههای کارگری زیر حکم میدانید. اشاره کردید، درباره این پرونده چه چیز بیشتری میدانیم؟
ببینید سه عضو سندیکای شرکت واحد در جریان مراسم روز جهانی کارگر بازداشت شدند و پس از دوره طولانی بازداشت، به قید وثیقه بهصورت موقت آزاد شدند. برای یکی از آنها یعنی «رضا شهابی» هنوز دادگاه تشکیل نشده است. برای دو نفر دیگر هم که دادگاهی شدند تا حالا فقط حکم حسن سعیدی نهایی شده و اجراییه هم برای آن صادر شده است. دادگاه تجدیدنظر سید «رسول طالبمقدم» هنوز برگزار نشده است.
برخی از اعضای کانون نویسندگان هم احکام سنگینی دریافت کردهاند. پرونده آنها در چه مرحلهای است؟
۹ نفر از کانون نویسندگان ایران یا زیر حکم هستند یا زیر بازجویی و تحت پیگرد. از این جمع، «آرش گنجی»، مترجم و منشی کانون نویسندگان چند روز پیش بهصورت موقت آزاد شد. برای ۳ نفر دیگر از جمع هم که مشخصا به خاطر فعالیت کانونی بازداشت شده بودند احکام قطعی زندان صادر شده است. حکم «کیوان باژن» به سه سال و نیم زندان کاهش یافت و حکم ۶ سال زندان «رضا خندان مهابادی» و «بکتاش آبتین» هم عینا تایید شد. علاوه بر این، حکم ۴ سال زندان «علیرضا ثقفی»، عضو دیگر کانون نویسندگان و ۱ سال زندان همسرش «هاله صفرزاده»، از اعضای کانون مدافعان حقوق کارگر هم به اجرای احکام ارسال شده است.
گفته شده است فشارها بر سندیکاها و فعالان مستقل پس از اعتراضات آبان ۱۳۹۸ تشدید شده است. چقدر با این ارزیابی موافق هستید؟
ببینید پس از اتفاقات آبان فشار روی فعالان مستقل خیلی بیشتر از پیش شده است. این فشارها به شکلهای مختلفی هم اعمال میشود. از رفتارهای ایذایی مثل تهدیدهای تلفنی بگیرید که همه فعالان را شامل میشود و درباره برخی فعالان به هفتهای حداقل یک تماس رسیده است تا احضارهای تلفنی و اجرای احکام معوقهای که سالها بود خاک میخورد. همین اجرای زودهنگام احکام تایید شده در دادگاه تجدیدنظر درحالیکه بنا بود اجرای آنها به تعویق بیفتد همه متاثر از اتفاقات آبان ماه است؛ و البته اینها بدیهی است، هرکسی مستقل باشد و در این فضا فعالیت کند، صدایش را میخواهند در نطفه خفه کنند. هرچقدر مردم صریحتر اعتراض میکنند، سرکوب هم خصلتی عریانتر پیدا میکند. عریانی که یک سرش هدف قرار گرفتن از سوی یک تکتیرانداز است و سر دیگرش، دریافت احکام فلهای در دادگاههای فرمایشی است. بهآسانی چند سال حکم میدهند و گویی متوجه نیستند این سالهای عمر یک انسان است که اینگونه در زندان سپری میشود. نماینده دادستان یکبار به زندان آمده بود و به ما میگفت شما اذیت نکنید و با ما همکاری کنید. سه سال حکم میدهیم بکشید و بروید. اینقدر ۳ سال عمر ما برای این کم و بیمقدار بود که داشت میگفت اینکه دیگر اعتراض ندارد، چنان میگفت ۳ سال، گویی ۳ روز است.
خانم محمدی، پیشتر در خبرها آمده بود زمانی هم که در بازداشت موقت بودید برای شما یک پرونده جدید گشودهاند. جریان این پرونده به کجا رسید؟
بله زمانی که من در زندان بودم برایم به بهانه کمپین هفتتپه و اینکه در مدتی که به قید وثیقه آزاد بودم به فعالیتهای به گفته آنان معاندانه خودم ادامه دادهام، پرونده جدیدی برایم تشکیل دادهاند. حدود یک هفته پیش هم پیامکی دریافت کردم که خبر میداد شعبه بازپرسی من هم تعیین شده است. پروندهام به شعبه ۷ بازپرسی اوین نزد بازپرس «شاهمحمدی» ارجاع داده شده است. این هفته باید با برادرم امیر که وکالتم را برعهده دارد برای تفهیم اتهام به شعبه ۷ مراجعه کنم.
پیام برای این مطلب مسدود شده.