جاستینا و محدودیتهای بانکی در گرجستان؛ «وقتی ما مردم فقط اسباببازی هستیم»
ایران وایر: خیلیها به هر دلیلی نمیخواهند پناهنده شوند و بیرون آمدنشان از ایران دلایلی مختلف، از جمله ممنوعیتهای حرفهای، دارد. آنها عموما به دنبال اقامت در کشوری دیگر هستند تا هم زندگی امنی داشته باشند و هم آزادانه فعالیت کنند. اما وقتی ایرانی باشیم، انتخاب اقامت در کشوری دیگر بدون هزینه نیست؛ خصوصا در دورانی که تحریمها و فشارهای بینالمللی علیه ایران همچنان برقرار باشد.
گرجستان یکی از اولین و در دسترسترین کشورهایی است که ایرانیها برای مهاجرت انتخاب میکنند. اما سال گذشته وزارت خارجه گرجستان اعلام کرد تنها در سه ماهه نخست ۲۰۱۹ از ورود دستکم شش هزار و ۴۰۰ شهروند خارجی که نیمی از آنها ایرانی بودند جلوگیری کرده است.
«جاستینا»، هنرمند و رپر ایرانی، دو سال در گرجستان زندگی کرد و بعد به سوئد رفت. او از سختیهایش در گرجستان میگوید.
***
آخرین ماههای زندگیاش در گرجستان است اما هنوز بعد از دو سال اقامت، محدودیتهای مالی و بانکی دارد و بالاخره در یکی از استوریهای اینستاگرامش، پاسپورت ایرانیاش را مقابل دوربین میگیرد و با گلایه و خشم میگوید: «یعنی این پاسپورت به درد نخور، جز بدبختی برای ما هیچی ندارد؛ چه توی ایران باشیم و چه خارج از ایران. این را برای شمایی میگذارم که فکر میکنی خیلی به ما خوش میگذرد.»
او با وجود داشتن مدارک اقامت گرجستان، دو سال از داشتن حساب بانکی و خدمات آزاد محروم بود.
«جاستینا» هنرمند و رپر ایرانی است که در رشته تئاتر تحصیل کرد و بعد به سوی موسیقی و خصوصا سبک رپ گروید. مضمون اشعار او که اجرایش میکند، بیشتر اجتماعی، حقوق بشری و مسائل مربوط به گروههای اجتماعی تحت تبعیض مثل زنان و گروههای جنسیتی است.
او در ایران به خاطر فعالیتهای هنریاش دستگیر شده بود و در نهایت، کشور را ترک کرد تا آزادانه بخواند و فعالیت کند. دستگیری یا بازداشت و گذشته سیاسی اگرچه در پروسه رفتن از ایران میتواند به پناهندگی کمک کند، اما برای شهروندان مقیم، دردسرهای مضاعفی دارد. مثل نیاز به برگه قضایی سوء پیشینه در امور اداری که زندانیان سیاسی و عقیدتی نمیتوانند آن را داشته باشند.
سال ۲۰۱۷ و در پی تشدید تحریمها علیه ایران، بانکهای بزرگ در گرجستان ابلاغیهای دریافت کردند مبنی بر لزوم بستن حسابهای ایرانیها؛ این دستور از سوی «معاونت پولشویی و مبارزه با تروریسم فدرال آمریکا» تبیین شده بود. فشارهای بانکی پیشتر هم سابقه داشت؛ سال ۲۰۱۳ «محمود داوری» یکی از اعضای اتاق بازرگانی بینالمللی گرجستان خبر داده بود که بیش از هزار و ۶۰۰ تاجر ایرانی ناچار به خروج از کشور شده بودند. گرجستان اول تابستان همان سال حسابهای بانکی ۱۵۰ تاجر ایرانی را به اتهام استفاده از سیستم مالی این کشور در دور زدن تحریمها و پولشویی، بسته بود.
عمده این محدودیتهای بانکی برای شهروندان ایرانی در گرجستان به دلیل تحریمها و قوانین مربوط به مبارزه با پولشویی (FAFT) ایجاد شد و ادامه پیدا کرد. مهمترین مخالفان اجرای این قانون، سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به آن هستند که حاضر نیستند به قوانین بینالمللی پایبند باشند. اما ترکشهای این مخالفتها و تحریمهای در پی آن، پیکر دانشجویان و مقیمان ایرانی را زخمی کرده است؛ گرجستان ویژگی دیگری هم در سالهای اخیر پیدا کرده است؛ پایتختی جدید برای کارگران جنسی ایرانی؟ و البته حاشیه امنیست برای آنهایی که در هماهنگی با حکومت یا به باورشان دور از جهان سیاست، شرکتهای اقتصادی برپا کردهاند.
در این میان شهروندان معمولی مثل روزنامهنگاران، هنرمندان و کنشگران یا دانشجویانی که در گرجستان مشغول به فعالیت یا تحصیل هستند، با این ترکشها روزگار سر میکنند.
جاستینا هم بعد از دو سال اقامت در گرجستان و پیش از نقل مکان به سوئد، از این آسیبها بینصیب نبود. او میتواند راوی مستندی از تاثیرات مقاومتهای سپاه و حکومت مقابل پذیرش FATF و تحریمها بر شهروندان مقیم کشورهای دیگر باشد. او در آن ویدیو با خشم میگوید: «این استوری را برای آنهایی میگیرم که فکر میکنند ما وقتی به خارج میآییم، بهمان خوش میگذرد. این را بدانید که ما به خاطر داشتن پاسپورت ایرانی و ایرانی بودنمان نمیتوانیم حساب بانکی باز کنیم. حتی وقتی آیدی کارت کشوری که در آن زندگی میکنیم را داشته باشیم.»
او در گفتوگو با «ایران وایر» توضیح داد که به دلایلی هنوز تصمیم به پناهندگی نگرفته و ترجیح میدهد با اقامت، در کشورهای دیگر زندگی کند اما در گرجستان، با وجودی که مدارک هویتی آن کشور را داشت، نتوانست به شکل آزاد از خدمات بانکی بهرهمند شود و این مساله فشار روانی برای او و ایرانیهایی مثل خودش بود: «تا زمانیکه آیدی کارت نداشتم، نمیتوانستم حساب بانکی باز کنم. بعد از اخذ مدارکم هم حسابی داشتم که با کارت آن فقط میتوانستم از مغازه خرید کنم. اجازه خرید و پرداخت اینترنتی برایم ممنوع بود. کسی هم نمیتوانست برایم پولی واریز کند. فقط میتوانستم مستقیم به بانک بروم و پول نقد را به حسابم منتقل کنم. برای خرید در مغازهها هم فقط در محدوده گرجستان اجازه برداشت داشتم. وقتی هم نتوانستم اقامتم را تمدید کنم، همان حساب را هم بستند.»
اقامت جاستینا، به خاطر نداشتن برگه عدم سوء پیشینه قضایی، تمدید نشد: «وقتی حساب بانکی نداری، کار هم نمیتوانی پیدا کنی چون برای استخدام، حساب بانکی لازم داری؛ زنجیرهوار اتفاقاتی میافتد که از نظر روحی تحت فشار قرار میگیری. رسما احساس میکنی در دنیا “هیچ” حساب میشوی و ارزش و اعتباری نداری؛ آنهم فقط به این خاطر که از کشوری میآیی که رهبر و حکومت آن دیکتاتوری است. همه جهان هم به ظاهر با جمهوری اسلامی مخالف هستند اما هزینه فشارهایی را که وارد میکنند، مردم میپردازند.
دنیا طوری است که بدون پول نمیتوانی زندگی کنی. قبضها و اجاره خانه و غذا همه وابسته به پول است. از طرفی هم با این محدودیتها، مدام از دیگران جدا و تحقیر شدهای. فکرت همیشه درگیر ابتداییترین نیازهای زندگیات خواهد بود. مهاجرت اجباری حتی اگر پناهندگی هم نباشد، سخت است. اینکه بدانی نمیتوانی به خانهات بازگردی، خودش فشار روانی است. پروسه اقامت گرفتن، محدودیتهای مالی و نگاه تبعیضآمیز، شرایط زندگی را حتی در اقامت هم سختتر میکند.»
البته تاثیرات تحریم هم میتواند تبعیضآمیز باشد: «این چهجور تحریمی است که مردم هزینه آن را میدهند؟ همه فشارها هم روی مردم است؛ مردم انقلاب کنند، تن به جنگ بدهند، فقیرتر بشوند، در خارج از ایران تحقیر شوند. اما آب در دل جمهوری اسلامی تکان نمیخورد و خانوادههایشان هم هرکجای دنیا بخواهند میروند. حکومتها حتی غربیها هم مردم را بازی میدهند. مردم اسباببازیهایی هستند که وسط دعوای حکومتها به هم میفتند، دعوا میکنند، داد میزنند، سرکوب و زندانی و اعدام میشوند؛ اعتماد به نفسشان را از دست میدهند. حکومتها هم مثل بچههایی که در دعوا اسباببازیهایشان را خراب و نابود میکنند، مانند؛ آن اسباببازیها ما هستیم و آنها هم مثل بچهها، ممکن است دوباره با هم دوست شوند. ولی اسباببازیها دیگر درست نمیشوند. مردم خاورمیانه اسباببازیهای اصلی هستند که خرد میشوند و از بین میروند؛ هیچکس هم به آنها توجهی نمیکند. چرا ما مردم باید همیشه هزینه بدهیم؟ چون یک طرف زمین باید جنگ باشد تا در طرف دیگر، عدهای آسوده زندگی کنند.»
موضوع تحریم و موافقت و مخالفت با آن رشتهای دراز دارد و هر دو طرف استدلالهای متعددی برای دیدگاه خود میآورند: موافقان تحریم میگویند تحریمها در درازمدت میتواند باعث سقوط نظام جمهوری اسلامی شود. در مقابل، عدهای میگویند قبول که تغییرات بزرگ نیاز به هزینههای بزرگ دارد؛ اما اگر مردم در داخل ایران جلوی گلوله میایستند یا فقر زندگی آنها را غیرقابل تحمل کرده، ایرانیهای خارج از کشور هم هزینهای برای این براندازی بدهند.
جاستینا درباره این موضوع میگوید: «درست است که تحریمها در نهایت میتواند باعث شود با جلوگیری از پیشرفت اقتصادی، نظام تحت فشار قرار میگیرد. اما اولین لایهای که از این تصمیم نابود میشود، مردم هستند. از طرفی، با این هیولای وحشی نمیشود مبارزه کرد چون به راحتی خون تو را میریزد و به خاطر مخالفت با او زندانیات میکند؛ اگر در ایران بمانی فشارهای روانی را تحمل میکنی یا اگر مجبور به فرار شوی تمام آن آسیبها را با خودت حمل میکنی. اینجا هم که آدم حساب نمیشوی و اقامتت را نمیتوانی تمدید کنی، حساب بانکی نداری. دیکتاتور به کارش ادامه میدهد، مردم بر سر تحریمها دعوا میکنند، و تنها کسی که آسیب ندیده، دیکتاتور است که میتواند با دشمنانش هم دوست شود. اگر ادامه تحریمها برای فشار به جمهوری اسلامی و تنبیه بود، چرا وقتی در آبان ۹۸ یک هفته اینترنت را قطع کردند و مردم را کشتند، جامعه جهانی هیچ واکنشی نشان نداد و کسی به داد مردم نرسید؟»
سالگرد آبان هم گذشت؛ در ایران چنان فضا امنیتی شد و به بهانه ویروس کرونا، حکومت نظامی اعلام کردند که جهان هم همراه با آن، از دستکم ۱۵۰۰ کشته عبور کرد. سالهاست که جمهوری اسلامی با تحریمهای مختلف دست و پنجه نرم میکند و جهان هم از به رسمیت شناختن نقض حقوق انسانی توسط این حکومت، عبور میکند؛ موافقان و مخالفان تحریمها هم گاه با شدیدترین برخوردها با هم مواجه میشوند؛ در این میان، همان اسباببازیها هستند که داخل و خارج از مرزهای ایران، هر روز بیش از پیش، میشکنند و نابود میشوند؛ به خاطر داشتن پاسپورت ایرانی.
شما هم میتوانید خاطرات، مشاهدات و تجربیات خود از قاچاق انسان، پناهندگی و مهاجرت به اشتراک بگذارید. اگر از مسئولان دولتی یا افراد حقیقی و حقوقی که حق شما را ضایع کردهاند و یا مرتکب خلاف شدهاند شکایت دارید، لطفاً شکایتهای خود را با بخش حقوقی ایران وایر با این ایمیل به اشتراک بگذارید: info@iranwire.com
پیام برای این مطلب مسدود شده.