آیا واقعا بر محبوبیت احمدینژاد افزوده شده؟ جزییاتی از نظرسنجی استاسیس در گفتوگو با آرش غفوری
ایران وایر: در نظرسنجی استاسیس نزدیک به ۳۷ درصد افرادی که نظر آنها پرسیده شده گفتهاند که اگر قرار باشد در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنند به «محمود احمدینژاد» رای خواهند داد.
مطابق این نظرسنجی میزان رضایت از عملکرد «حسن روحانی» نیز ۲۵ درصد برآورد شده است.
شرکت تحلیل دادههای «استاسیس» (Stasis) چندی پیش با حمایت «ایرانوایر» یک نظرسنجی برگزار کرد که برخی نتایج آن غیرمنتظره به نظر میرسید. از جمله، نزدیک به ۳۷ درصد افرادی که نظر آنها پرسیده شده گفتهاند که اگر قرار باشد در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنند به «محمود احمدینژاد» رای خواهند داد. «ابراهیم رئیسی»، «محمد خاتمی»، «محمدجواد ظریف» و «محمدباقر قالیباف» در ردههای بعدی قرار دارند. میزان رضایت از عملکرد «حسن روحانی» نیز ۲۵ درصد برآورد شده است. «آرش غفوری»، مدیر این طرح نظرسنجی که تحصیلاتش نیز در حوزه کارشناسی نظرسنجی و کمپینهای انتخاباتی است، به ایرانوایر میگوید این دادهها با دقت و با رعایت استانداردهای علمی به دست آمده است. گفتوگوی ایرانوایر با او شرح مختصری است بر شیوه به سرانجام رساندن این نظرسنجی:
با توجه به تلفنی بودن این پیمایش چقدر میتوان مطمئن بود که پاسخگو به مصاحبهکننده اعتماد کرده و نگرانیهایش را در پاسخ دخیل نکرده است؟
هیچ نظرسنجیای نمیتواند ادعا کند که دادههایش صد در صد درست است و شرکتکنندگان به تمامی نظر واقعیشان را ابراز کردهاند. ما فقط میتوانیم از طریق روشهای علمی احتمال خطا را کاهش دهیم و کاری کنیم که افراد، کمتر در معرض نظر دادن خطا باشند. یعنی با روشهای علمی پاسخهای نادرست را کاهش بدهیم.
منظورتان چه روشهایی است؟
مثلا فرد پرسشگر آموزش کافی دیده باشد که سوالاتش را چطور آغاز کند یا چگونه با فرد روبهرو ارتباط برقرار کند و اعتمادش را به دست بیاورد. تمام کسانی که در نظرسنجی دخیل هستند، از پیش، بارها و بارها آموزش دیدهاند، پرسشنامه را تست کرده و ایرادات آن را رفع کردهاند و برای ایجاد جوی خوب و خودمانی بین پرسشگر و پاسخدهنده کوشیدهاند. اما در نهایت دو معیار دیگر هم برای تایید دادهها داریم. در پایان هر نظرسنجی از پاسخدهنده میخواهیم به دو سوال ما جواب بدهد: اینکه تا چه حد به پرسشگر اعتماد کرده و اینکه تا چه حد صادقانه جواب داده است.
و اگر پرسشگر اعتماد نکرده باشد؟
کسانی که در این طیف پنج قسمتی «از صفر تا کاملا» نمره پایین بیاورند، مثلا بگویند صادقانه جواب ندادهاند یا به پرسشگر اعتماد نکردهاند، از نمونه حذف میشوند. در جریان همین نظرسنجی ۴۲ نفر از پاسخها را از دایره نمونهها خارج کردیم چون ارزیابی پرسشگر این بوده که فرد مصاحبهشونده به صورت صادقانه جواب نداده یا اینکه حداقل «باری به هر جهت» جواب داده است. با این دقت نظرها سعی کردهایم بیشترین اعتبار را برای پاسخها کسب کنیم.
اعضای جامعه آماری این نظر سنجی چگونه انتخاب شدند؟
آنها به شکل تصادفی و بر اساس جنس، سن و محل سکونت و بر پایه دادههای سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، به شکل تلفنی مورد پرسش قرار گرفتند و همه نمونهها ۱۸ سال به بالا بودند
آیا حجم نمونه ۱۱۳۶ نفری برای یک نظرسنجی تکموردی با توجه به جمعیت ایران و تعداد استانها کافیست؟
بله، این تعداد معمول و کافی است. دادههای این نظرسنجی را با اطمینان ۹۵ درصد و در فاصله اطمینان ۲.۸ تا ۳.۱ (برای کمترین و بیشترین واریانس ممکن) میتوان به کل افراد بالای ۱۸ سال ساکن ایران تعمیم داد. مشارکت این تعداد در همه جای دنیا در نظرسنجیهای مختلف معمول است. در نظرسنجیهای آمریکا هم اگر دقت کنید با وجود جمعیت سیصد میلیونی، با جامعه آماری هزار نفره پیش میروند و البته درستی طرح با این پیشفرض است که شما نمونه را درست انتخاب کرده باشید. ما به تلفنهای استان به استان دسترسی داشتیم و این امکان را به ما میداد که بر اساس استانها نمونههایمان را انتخاب کنیم. این طور نبود که مثلا در تهران تعداد زیادی نمونه آماری داشته باشیم و در استان البرز نداشته باشیم.
از نظر دقت توزیع استانی چطور عمل کردید؟
برای اینکه بتوانیم به دادههای قابل اتکاتری برسیم و تمام کشور را پوشش بدهیم نمونههای مبنا را مطابق با جمعیت هر استان انتخاب کردیم. به این معنی که تعداد افراد مورد پرسش با تعداد جمعیت استان مطابقت داشته است. مثلا اگر تهران بیشترین جمعیت را دارد، بیشترین نمونه از تهران انتخاب شده؛ و به همین ترتیب برای سایر استانها نسبت جمعیتی را کاملا مراعات کردیم.
شاید برای عدهای علت محبوب شدن احمدینژاد یا رئیسی سوالبرانگیز باشد. نظر خاصی در این باره دارید؟
آقای احمدینژاد طی این سالها تصویر جدیدی از خودش ارایه داده و خودش را در مقابل الیگارشی حاکم قرار داده است. نوعی یار و یاور مظلومان و مستضعفان و پابرهنگان و ستمدیدگان. قبل از آن هم از طریق دادن یارانه این کار را کرده بود. به شکلی سعی میکند خودش را تبدیل به نماد مخالفت با افرادی کند که نامحبوباند. مثلا در نظرسنجی میبینید که چقدر لاریجانیها نامحبوباند. در واقع دعوای بین احمدینژاد و لاریجانیها و ایجاد این فضا که «من جلو آنها را که میخواهند از مالیات بخورند و ببرند ایستادهام» منجر به توجه به او میشود.
در مورد رئیسی چطور؟
آقای رئیسی هم با حرفهایی که دنبالش بود در انتخابات گذشته ۱۳ میلیون رای اخذ کرد و بعد از آن هم تبلیغات رسانهای بسیاری برایش انجام شد که مثلا دارد در قوه قضاییه اصلاحات ایجاد میکند و دنبال عدالت است یا با جریان اختلاس در کشور مقابله میکند. کاری ندارم به اینکه این مقابله واقعی است یا صوری؛ یا اختلاسگران واقعی را دنبال میکند یا نمیکند. تصوری که از آقای رئیسی در رسانههای درون حاکمیت بازسازی شده تا حدی به اقبال او کمک کرده است.
اما توجه کنید هم برای آقای احمدی نژاد و هم برای آقای رئیسی نکاتی منفی هم در این نظرسنجی وجود دارد. به عنوان مثال، برای آقای رئیسی افرادی که میگویند او را دوست دارند و آنها که میگویند دوستش ندارند با هم برابرند. ۲۷ درصد دوستش دارند و ۲۷ درصد دوستش ندارند. یا درصد کمتری از کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند و در معرض اخبار بیشتری در مورد آقای رئیسی یا احمدینژاد قرار دارند، نسبت به سایر افراد جامعه، به آنها اقبال نشان دادهاند.
آیا می شود از این حرفها به برآوردی از میزان مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ رسید؟
این نظرسنجی در مورد میزان مشارکت یک تصویر از زمان امروز است. این که هفته آینده یا ماه آینده یا روزهای قبل از انتخابات چه خواهد شد ما نمیدانیم.
اما به صورت معمول، آدمها در تمام دنیا تمایل به مشارکت را بیشتر از رقم واقعیاش برآورد میکنند. در همین آمریکا افرادی که میگفتند بیتردید در انتخابات شرکت میکنند بیش از هفتاد درصد بودند اما بعد از انتخابات مشخص شد که فقط ۶۶ درصد شرکت کرده بودند.
آیا راهی وجود دارد که آمار افرادی که میگویند مشارکت میکنند اما شرکت نمیکنند و آنها که واقعا مصمم به مشارکت هستند را تعیین کرد؟
ما سعی میکنیم با بهرهگیری از چند پرسش تکمیلی و یک سری مدلهای آماری به رقم و آمار واقعی رایدهندگان احتمالی دست پیدا کنیم.
اما در نظرسنجی اخیر وارد آن مراحل نشدهایم چون بسیار زود است. هر چه به زمان انتخابات نزدیکتر بشویم سعی میکنیم با بهرهگیری از پرسشهای دیگر، به تعداد واقعی رایدهندگان نزدیکتر شویم؛ که معمولا این رقم نهایی از تعداد کسانی که ادعا میکنند در انتخابات شرکت میکنند کمتر خواهد بود.
ممکن است در مورد این مدلهای آماری توضیح بیشتری بدهید؟
مثلا از کسی که از میان گزینههای «حتما شرکت میکنم»، «ممکن است شرکت کنم» یا «اصلا شرکت نمیکنم» گزینه «حتما شرکت میکنم» را پاسخ داده سوال میکنیم آیا میداند برگزاری انتخابات چه زمانی است. طبعا کسی که شور و حرارت نشان میدهد که حتما شرکت میکند اما در مورد زمان انتخابات چیزی نمیداند احتمالا جزو شرکتکنندگان قطعی در نظر گرفته نمیشود. اینها کارهایی است که در مراحل بعدی انجام خواهیم داد.
آیا نظرسنجیها تا انتخابات ۱۴۰۰ ادامه خواهند داشت؟
مبنا را بر این گذاشتهایم که اگر بتوانیم ادامه دهیم.
بنابر نتایج نظرسنجی، ۲۴ درصد گفتهاند شرکت در انتخابات «کاملا موثر است» و به همین میزان هم گفتهاند «اصلا موثر نیست.» آیا طیف بینابینی هم وجود دارد؟ یا نتایج نظرسنجی بازتاب نظرات ۲۴ درصدی که شرکت نمیکنند نیز هست؟
بله. بازتاب همه طیفها است. اما در مورد طیف بینابین، وقتی شما در یک نظرسنجی هم اعداد و ارقام قطعی دارید و هم رقمهای احتمالی، رقمهای قطعی از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای اینکه رقمهای قطعی در واقع از سوی کسانی داده شده که احتمال آنکه روی نظرشان پافشاری کند بیشتر از کسانی است که مثلا به طیف «تا حدی» یا «ممکن است» مرتبط می شوند.
در مورد اثربخشی مشارکت این نکته هم وجود دارد که شما ممکن است نخواهید در انتخابات شرکت کنید اما به اثربخشی آن باور داشته باشید و شرکت شما به شرایط بستگی داشته باشد. اینکه آیا کاندیدای مورد علاقه تان شرکت میکند، که در آن صورت به نظرتان اثربخشی انتخابات بیشتر خواهد شد، و اگر کاندیدا نداشته باشید ممکن است در مورد اثربخشی انتخابات مردد باشید.
سوالات مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات مواردی نیستند که الان با وجود فاصله زمانی با انتخابات بشود در مورد آنها تحلیل دقیقی ارایه داد. باید جلوتر برویم تا تحلیل دقیقتری داشته باشیم. اما هدفمان از طرح این سوال آن بود که یک تصویر کلی از ماجرا داشته باشیم تا در آینده با امروز مقایسه کنیم.
آیا موردی در نظرسنجی اخیر بود که برای خودتان تازگی داشته باشد؟
بله، سال ۱۳۹۴ برای میزان محبوبیت آقای احمدینژاد نظرسنجی انجام دادیم و پاسخها نشان میداد که جامعه آماری در مورد او به شدت دو قطبی است. از آنها سوال کرده بودیم به احمدینژاد بین نمره صفر تا بیست چند میدهید. کسانی که گفته بودند بیست یا صفر بیشترین تعداد فراوانی را داشتند. اما الان کمتر شاهد آن بودیم که یک عده به شدت عاشقاش باشند یا عده دیگری از او متنفر باشند. بلکه از میزان نفرت بخشهایی از میانه جامعه که حتی در گذشته هم با او مشکل داشتند کاسته شده و در نمونههای نظرسنجی به طیف میانه وسط افزوده شده است. به همان اندازه که دادهها نشان میدهد کسی مثل لاریجانی چقدر نامحبوب است یا کسی مثل عارف تا چه حد در پایین ماجرا قرار گرفته یا حتی خود آقای روحانی که محبوبیتش به ۲۵ درصد کاهش یافته است.
گروههایی از افراد سیاسی مثل آقای ظریف، خاتمی و روحانی در سال ۱۳۹۵ که اوج دوران برجام بود از درصد محبوبیت بالایی برخوردار بودند. مثلا محبوبیت ظریف ۷۶ درصد، محبوبیت روحانی ۷۵ درصد، محبوبیت خاتمی ۶۵ درصد و لاریجانی ۴۵ درصد بود. اما محبوبیت این طیف به شدت کاهش یافته. مثلا ظریف از ۷۶ درصد به ۴۵ درصد تقلیل پیدا کرده، محبوبیت روحانی از ۷۵ درصد به ۲۶ درصد، خاتمی از ۶۵ درصد شده ۴۵ درصد و لاریجانی از ۴۵ درصد به ۲۶ درصد کاهش یافته است. اما آن سوی داستان، با افزایش هفت درصدی محبوبیت احمدینژاد مواجه بودهایم؛ یعنی محبوبیت او از ۵۷ درصد به ۶۴ درصد افزایش یافته است.
در بخش «عدم محبوبیت» هم با همین ارقام و تغییرات مواجه بودیم. مثلا ظریف سال ۱۳۹۵ عدم محبوبیتش هفت درصد بود و الان به رقم ۳۴ درصد رسیده است. عدم محبوبیت روحانی از ۲۱ درصد به ۶۵ درصد یا عدم محبوبیت خاتمی آن سال ۲۲ درصد بوده و الان به ۳۳ درصد افزایش یافته. اما در اینجا عدم محبوبیت احمدینژاد کاهش یافته؛ یعنی از ۳۹ درصد به ۲۸ درصد کاهش پیدا کرده است.
مجموعه این یافتهها نشان میدهد که جامعه از کسانی که روزگاری آنها را دوست میداشتهاند و به آنها امید بسته بودند به سمت دیگری روی گردانده؛ چون از آنها ناامید شده است.
همان زمان، ۲۵ درصد مردم در مورد اصلاح طلبها میگفتند فکر میکنند که آنها کارایی دارند و به آنها تمایل داشتند. امسال این رقم به ۱۱ درصد کاهش یافته است. اما میزان محبوبیت اصولگراها تفاوت معناداری نکرده؛ یعنی قبلا ۱۳ درصد محبوبیت داشته و مورد اعتماد بودند و الان ۱۱ درصد محبوبیت دارند.
پیام برای این مطلب مسدود شده.