عمر کوتاه ‘روز جهانی خر’ در سیزده بدر
بیبیسی: شاید امروز برای بسیاری از ما باور این پدیده دشوار باشد که چند دهه پیش شماری از ایرانیها میخواستند با سند و مدرک ثابت کنند که خر هستند و بطور نمادین جو می خوردند تا سرسپردگی خود را به “حزب خران” نشان دهند. اما چنین پدیدهای در دهه چهل شمسی وجود داشته و حتی هر هفته یک نشریه یک یا دو صفحهای به نام “خرنامه؛ ارگان رسمی حزب خران” در مجله فکاهی توفیق منتشر میشده است.
از سنتهای “خران” آن دوره (بخصوص در تهران) این بود که روز سیزدهبدر به دشت و باغ میزدند تا کنار هم سرود حزبی بخوانند و “روز جهانی خر” را همراه با “دانکیز باند” جشن بگیرند.
پس از گذشت نیم قرن تا امروز شماری از این “خرنمایان” همچنان به آرمانهای آن زمان خود باور دارند و به آن افتخار میکنند. داستانها و خاطرات جمعی از آنها در فیلمی به همین نام “حزب خران” برای بیبیسی فارسی گردآوری شده که جمعه شب پخش و بازتکرار خواهد شد.
داستان حزب خران از “هفتهنامه فکاهی توفیق” شروع شد که سابقهای نزدیک به صد ساله در مطبوعات ایران دارد و بعد از توقفهای متعدد در دهه چهل ادامه پیدا کرد اما بعد از توقیف نشریه توفیق در سال ۱۳۵۰ تا امروز خاموش مانده است.
توضیح تصویر، مراسم “تعلیف” عضویت در حزب خران
سه برادر حسن، حسین و عباس توفیق که سبک فکاهی روزنامهنگاری را در”مکتب توفیق” نسل پیشین خود آموخته بودند، در سال ۱۳۴۶ به همراه دیگر همکاران توفیق تصمیم گرفتند صفحهای جدید به نام “خرنامه” در مجله فکاهی خود منتشر کنند که به گفته خودشان نوعی عکسالعمل به رواج فعالیتهای حزبی، به خصوص دو حزب ایران نوین و مردم در آن دوره بود. این دو حزب در چشم فعالان و روشنفکران آن زمان بیشتر جنبه احزاب حکومتی و فرمایشی داشتند.
عباس توفیق” از سردبیران مجله توفیق و از بنیانگذاران حزب خران میگوید “ما وقتی حزب خران را اعلام کردیم اصلا فکر نمیکردیم که مردم (آنرا) جدی بگیرند و از نظر ما طنز و شوخی و فکاهیات بود و انتقاد از اخلاق ناشایست بشر و انسان ایرانی. ولی بعد دیدیم که خیلیها اومدند دنبالش که ما میخواهیم عضو شویم. و مردم این را جدی گرفتند؛ مردم که جدی گرفتند ما هم جدی شروع کردیم که کارت عضویت تهیه کنیم، مقرراتی براش باشه و کمیته خر بگیری درست کنیم”.
اما سنت حزب خران از دهه بیست شمسی و ظاهرا در کرمانشاه شروع و بعدا به مجله توفیق آن زمان راه یافت. هوشنگ معمارزاده از دیگر دبیران توفیق، که سیزدهمین “خر” در تشکیلات آن حزب بوده تفاوتی بنیانی میان حزب دهه بیست و دهه چهل میبیند:
(در) حزب خران دهه بیست خر به کسی میگفتند که نفهمه، خر به کسی گفته میشد که کارهایی میکنه که آدم معمولی نمیکنه. در حالی که حزب خران ۱۳۴۶ نگاه مثبت به خر داشت…. یعنی در حزب خران برای اینکه عضو بشی باید ثابت کنی که رشوه میتونستی بگیری ولی نگرفتی، دزدی میتونستی بکنی ولی نکردی تا تقاضای عضویت بررسی بشه و اگر ثابت شد که تو دارای اون خصوصیات هستی به عضویت حزب پذیرفته میشدی”.
آنطور که راویان فیلم “حزب خران” میگویند و در نوشتههای آن روزها دیده میشود دلایل خریتی که متقاضیان ارائه می کردند بیانگر تحمل فشار اقتصادی-اجتماعی، به خاطر صداقت و پاکی در منش آنها، یا حمایت از افراد ضعیف جامعه بود. دستاندرکاران توفیق در دلایل مفصلی که کاکاتوفیق، شخصیت اصلی و کلیدی طنز توفیق ارائه میکند این قصد خود را آشکار و بهویژه مشکلات صاحبان اندیشه را در شعر بلندی که کاکا بعنوان سند خریت خود ارائه میکند، برجسته میکنند:
بله کاکا شده نویسنده
کلهاش مثل کوه الونده
اسم در کرده، حرف حق گفته
به فلان دزده تق و لق گفته
و بعد از پافشاری بر رویه خود با وجود تهدید و فشار میگوید:
لیک عقلم عوض نشد که نشد
ترک کِرم و مرض نشد که نشد
عوض مدح صاحبان نفوذ
هی شدم حامی تقی پینهدوز
برخلاف زرنگها من ِ خر
هی کردم سینه بر خلق سپر
ابراهیم هرندی، عضو دیگر حزب خران که در شانزده سالگی به حزب پیوسته و به گفته خودش جوانترین عضو حزب در آن زمان بوده میگوید برای دو سال و تا رسیدن به سن بلوغ به جای لقب مرسوم “نرهخر” برای مردان (و ماچهخر برای زنان) عنوان «کرهخر» را بر کارت حزبی خود داشت. امروز انگیزه پیوستناش در دوران نوجوانی و دبیرستانی به این حزب را اینگونه بیان میکند:
اساسنامه حزب خران برای من کشش داشت برای اینکه در سراسر این اساسنامه سخن از پاره کردن پوزهبند و افسار و برابری همه خرهای جهان بود”.
از شمار اعضای حزب خران آمار دقیقی در دست نیست ولی بین چند هزار تا چند صدهزار روایت میشود. سوال اساسی این است که چرا فعالیت حزب خران با این همه محبوبیت تنها به عرصه کار مطبوعاتی و گردهماییهای نمادین محدود ماند و نتوانست مُهر خود را بر حوادث سیاسی-اجتماعی بعد از زمان خود بزند. چرا بعد از توقیف توفیق در سال ۱۳۵۰ حتی دیگر خبری از برگزاری سیزدهبدر اعضای آن نیز در دست نیست.
با این همه این حرکت نمادین طنزآمیز که در تاریخ فعالیتهای مطبوعاتی ایران برجسته و فراموش نشدنی مینماید گاه در اینجا و آنجا، مثلا در کردستان عراق- توسط طنزپردازان احیا میشود. شاید شخصیت مثبتی که “خران دهه چهل” از این حیوان ارائه میکنند در آینده مورد توجه طرفداران حقوق حیوانات هم قرار گیرد و به اهمیت این فعالیت مطبوعاتی-اجتماعی بیفزاید.
پیام برای این مطلب مسدود شده.